#داستان
منو ویروس خر سرماخوردگی
مریض شدم توی راهرو که میرفتم هرکی میدید حالمو میپرسید میگفت ویروس جدیده ویروس جدیده بلاخره امروز صبح صدای ویروسه در اومد اومد بیرون سنگ نمیدید بزنه سرش داد میزد گفت آی ايهالناسسس من همون ویروس سرماخوردگی ام خداشاهده ننه بابای ما با یارانه و سهام عدالت جرئت نمیکنن ویروس جدید تولید کنن چرا شما نمیفهمید همچنان که ویروسیه از بدبختیای زندگیش میگفت و وسط اتاق میدان داستان گویی درست کرده بود به فکر عمیق فرو رفتم و در اعماق فکرم دنبال دمپایی بودم ، همون لحظه دمپایی پیدا کردم و با دمپایی ( مامانطور ) یکی زدم وسط پیشونیش (شَپَلَق صدا داد) شد پخش و پلا (با صدای معیین زند) اتاق ساکت شد زبون ویروس بیرون اومده بود و چشمانش کلاج بودن ( یکی به سمت شمال و دیگری به سمت جنوب کشور ) خلاصه که الان خیلیییییی بهترمممم✨😍
منو ویروس خر سرماخوردگی
مریض شدم توی راهرو که میرفتم هرکی میدید حالمو میپرسید میگفت ویروس جدیده ویروس جدیده بلاخره امروز صبح صدای ویروسه در اومد اومد بیرون سنگ نمیدید بزنه سرش داد میزد گفت آی ايهالناسسس من همون ویروس سرماخوردگی ام خداشاهده ننه بابای ما با یارانه و سهام عدالت جرئت نمیکنن ویروس جدید تولید کنن چرا شما نمیفهمید همچنان که ویروسیه از بدبختیای زندگیش میگفت و وسط اتاق میدان داستان گویی درست کرده بود به فکر عمیق فرو رفتم و در اعماق فکرم دنبال دمپایی بودم ، همون لحظه دمپایی پیدا کردم و با دمپایی ( مامانطور ) یکی زدم وسط پیشونیش (شَپَلَق صدا داد) شد پخش و پلا (با صدای معیین زند) اتاق ساکت شد زبون ویروس بیرون اومده بود و چشمانش کلاج بودن ( یکی به سمت شمال و دیگری به سمت جنوب کشور ) خلاصه که الان خیلیییییی بهترمممم✨😍