Репост из: Zarif Houman
عنوان: نفت کثیف
روی مبل راحتی، بسته پسته وارداتی را باز کرد.
هوای شیکاگو سرد بود، اما او با شلوارک هم گرمش بود.
با کنترل تلویزیون، شبکههای زیادی را پس و پیش کرد:
«خبر خوش برای مردم، رکورد صادرات نفت را زدیم..»
هوا گرمتر شده بود. مجبور شد پنجره را باز بگذارد.
...
عنوان: طعم خوش آدامس!
+ عجب آدامس مرغوبیه!
++ نعناییه؟ نه؟!
+ چون سبزه میگی؟!
+ آره خب!
++ شایدم اکالیپتوسیه؟!
+ نمی دونم، اما بد جور چسبیده.
++ کاردکت تیز نیست.
دو تا نظافتچی مترو، عاقبت، کمر راست کردند.
.....
برخی از عزیزان در دایرکت نوشتههایی به عنوان داستان کوتاه، زیر ۵۵ کلمه ارسال فرمودند.
مجبور شدم دو داستان نمونه برای شما بنویسم که با دو داستان خارجی و « شمس العماره » می شود چهار نمونه داستان.
اگر دقت فرمایید فرم داستان ۵۵ کلمهای لزوما باید تعلیق داشته باشد. اگر عزیزی منظور من را درباره عنصر تعلیق یا غافلگیری که اکثرا در پایان داستان حس می شود متوجه نمی شود در دایرکت پیام بدهد.
نگارش داستان کوتاه به خاطر اقتصاد کلام و تنگنا و محدودیت واژگان، سخت تر از رمان و داستان بلند یا نوول با زندگینامه است. زیرا همه سطوح مقدمه، گره افکنی، تجمیع داستان باید در کوتاهترین حالت ممکن طی شود.
در داستان کوتاه ۵۵ کلمهای، به ندرت پایان باز کاربرد دارد. اگر کسی پایان باز تعبیه کند، توانمندی و هنر او را نشان می دهد.
در داستان کوتاه، وراجی و توصیف مکان یا زمان بی مورد مطلقا جایی ندارد. سمبولیزم اهرم کمکی است. لذا توصیفات بدون کارکرد و بی هدف، ضعف نویسنده را می رساند.
دل نوشته کوتاه، داستان کوتاه نیست عزیزان.
داستان ۵۵ کلمهای بیشتر به معما و چیستان شبیه است. چیستانی که پاسخ آن در دل روایت تعبیه شده و خواننده مجبور می شود با دوباره خواندن داستان کوتاه، آن را با سمبل های به کار رفته پیدا کند. این کشف و انبساط خاطر، شبیه آن حسی است، که جوک یا لطیفهای می شنوید.
همان مکث و تفکر کوتاهی که پس از شنیدن یک جوک به شما دست می دهد همان کشف ماجرا و طعنه و کنایه ها و دال و مدلولهای نویسنده که مانند معمار به کار برده، نشانه موفقیت روایت است.
توجه فرمایید که یک داستان کوتاه ۵۵ کلمهای اگر جهان شمول باشد ارزش والاتری دارد و در هنگام داوری شانس برنده شدن بیشتری دارد.
حال اگر شما در جمع دوستان و خانواده توانایی تعریف کردن لطیفه دارید پس تبریک می گویم؛ امکان و پتانسیل نویسندگی داستان کوتاه ۵۵ کلمهای را هم احتمال زیاد دارید.
پس لطفاً در دفترچهای برای تمرین و ممارست، جوک ها و لطیفه هایی که شنیده آید را بنویسد و به یاد آورید.
برای نمونه من لطیفهای از وودی آلن را به صورت یک داستان ۵۵ کلمهای در پایان می آورم؛
عنوان: تخم مرغ برادرم!
پزشک از مرد جوان می پرسد:
« مشکل برادر شما چیه؟»
- برادرم فکر می کنه مرغ تخم گذار است.
« خب چرا بستری اش نمی کنید؟!»
- چون تخم مرغ هایش را نیاز دارم.
روی مبل راحتی، بسته پسته وارداتی را باز کرد.
هوای شیکاگو سرد بود، اما او با شلوارک هم گرمش بود.
با کنترل تلویزیون، شبکههای زیادی را پس و پیش کرد:
«خبر خوش برای مردم، رکورد صادرات نفت را زدیم..»
هوا گرمتر شده بود. مجبور شد پنجره را باز بگذارد.
...
عنوان: طعم خوش آدامس!
+ عجب آدامس مرغوبیه!
++ نعناییه؟ نه؟!
+ چون سبزه میگی؟!
+ آره خب!
++ شایدم اکالیپتوسیه؟!
+ نمی دونم، اما بد جور چسبیده.
++ کاردکت تیز نیست.
دو تا نظافتچی مترو، عاقبت، کمر راست کردند.
.....
برخی از عزیزان در دایرکت نوشتههایی به عنوان داستان کوتاه، زیر ۵۵ کلمه ارسال فرمودند.
مجبور شدم دو داستان نمونه برای شما بنویسم که با دو داستان خارجی و « شمس العماره » می شود چهار نمونه داستان.
اگر دقت فرمایید فرم داستان ۵۵ کلمهای لزوما باید تعلیق داشته باشد. اگر عزیزی منظور من را درباره عنصر تعلیق یا غافلگیری که اکثرا در پایان داستان حس می شود متوجه نمی شود در دایرکت پیام بدهد.
نگارش داستان کوتاه به خاطر اقتصاد کلام و تنگنا و محدودیت واژگان، سخت تر از رمان و داستان بلند یا نوول با زندگینامه است. زیرا همه سطوح مقدمه، گره افکنی، تجمیع داستان باید در کوتاهترین حالت ممکن طی شود.
در داستان کوتاه ۵۵ کلمهای، به ندرت پایان باز کاربرد دارد. اگر کسی پایان باز تعبیه کند، توانمندی و هنر او را نشان می دهد.
در داستان کوتاه، وراجی و توصیف مکان یا زمان بی مورد مطلقا جایی ندارد. سمبولیزم اهرم کمکی است. لذا توصیفات بدون کارکرد و بی هدف، ضعف نویسنده را می رساند.
دل نوشته کوتاه، داستان کوتاه نیست عزیزان.
داستان ۵۵ کلمهای بیشتر به معما و چیستان شبیه است. چیستانی که پاسخ آن در دل روایت تعبیه شده و خواننده مجبور می شود با دوباره خواندن داستان کوتاه، آن را با سمبل های به کار رفته پیدا کند. این کشف و انبساط خاطر، شبیه آن حسی است، که جوک یا لطیفهای می شنوید.
همان مکث و تفکر کوتاهی که پس از شنیدن یک جوک به شما دست می دهد همان کشف ماجرا و طعنه و کنایه ها و دال و مدلولهای نویسنده که مانند معمار به کار برده، نشانه موفقیت روایت است.
توجه فرمایید که یک داستان کوتاه ۵۵ کلمهای اگر جهان شمول باشد ارزش والاتری دارد و در هنگام داوری شانس برنده شدن بیشتری دارد.
حال اگر شما در جمع دوستان و خانواده توانایی تعریف کردن لطیفه دارید پس تبریک می گویم؛ امکان و پتانسیل نویسندگی داستان کوتاه ۵۵ کلمهای را هم احتمال زیاد دارید.
پس لطفاً در دفترچهای برای تمرین و ممارست، جوک ها و لطیفه هایی که شنیده آید را بنویسد و به یاد آورید.
برای نمونه من لطیفهای از وودی آلن را به صورت یک داستان ۵۵ کلمهای در پایان می آورم؛
عنوان: تخم مرغ برادرم!
پزشک از مرد جوان می پرسد:
« مشکل برادر شما چیه؟»
- برادرم فکر می کنه مرغ تخم گذار است.
« خب چرا بستری اش نمی کنید؟!»
- چون تخم مرغ هایش را نیاز دارم.