داستان ۵۵ کلمهای:
عنوان: شمس العماره.
این داستان سال ۱۳۸۲ در روزنامه نسیم صبا به چاپ رسیده است و انتشار مجدد آن برای معرفی این حیطه و تشویق علاقهمندان برای شرکت در جایزه سالانه داستان ۵۵ کلمهای است و لطفا بازنشر آن را به نیت خودنمایی ندانید:
شمس العماره
پاپیون زده با کت و شلوار سفید، در خیابان قدیمی باب همایون با عصای مرصع خود سنگفرش را به صدا در می آورد.
گاهی مغرورانه با عابری حرف می زد:
ـ شما غافلید از زیبایی برج ایفل. نمی دونین چقدر پیچ در این برج هست ؟!
ـ نه.
ـ حتی از بنای شمسالعماره هم زیباتره.
ـ لابد.
ـ جوان اینجا کجاست؟!
ـ ( جوان با تعجب): روبروی شمسالعماره!
عنوان: شمس العماره.
این داستان سال ۱۳۸۲ در روزنامه نسیم صبا به چاپ رسیده است و انتشار مجدد آن برای معرفی این حیطه و تشویق علاقهمندان برای شرکت در جایزه سالانه داستان ۵۵ کلمهای است و لطفا بازنشر آن را به نیت خودنمایی ندانید:
شمس العماره
پاپیون زده با کت و شلوار سفید، در خیابان قدیمی باب همایون با عصای مرصع خود سنگفرش را به صدا در می آورد.
گاهی مغرورانه با عابری حرف می زد:
ـ شما غافلید از زیبایی برج ایفل. نمی دونین چقدر پیچ در این برج هست ؟!
ـ نه.
ـ حتی از بنای شمسالعماره هم زیباتره.
ـ لابد.
ـ جوان اینجا کجاست؟!
ـ ( جوان با تعجب): روبروی شمسالعماره!