لحظهای در روابط انسانی وجود دارد، که دیگر با خودت میگویی، دست از تلاش بردارم، دیگر سعی برای دوست داشتن نکنم، دیگر مانع رفتنش نمیشوم، این لحظه را دوست دارم، اینکه در نقطهای از هستی، یاد میگیری خودت را از دل سرابی که مدتها بود در آن دست و پا میزدی خلاص کنی. معتقدم هر رابطه بد، از دو ترس بزرگ در ما ارتزاق میکند، اولی ترس از تنها ماندن و دومی ترس از رها شدن، یک خیال بیهوده از اینکه اگر اشتباهی بکنم، باید محصور در انزوای همیشگی بمانم، ترس از رها شدن، ما را خسته و درمانده میکند، ما را در کلاف سردرگمی از ناکافی بودن غرق میکند، اما تنها ترس از تنها ماندن، از ما بردهای بی اختیار میسازد، که هر لحظه مشغول باج دادن به دیگری هستیم.
✍️مستِر گورخر
@Zebraaaaaa
✍️مستِر گورخر
@Zebraaaaaa