💥 پارت ۲۷۵
سرشو اورد جلوتر و اول با نوک بینیش چند بار کشید بهش و بعد چونهش کشید و لباشو چسبوند روش، سرمو تکیه دادم و سقفو نگاه کردم، کامل برد تو دهنش وای که چه دهن لیز و باحالی بود
چند دقیقهای یکم آروم یکم وحشی گاهی تا ته میبرد تو حلقش و مشغول خوردن بود و منم با موهاش بازی میکردم
من: باید همشو بخوریا
تو چشام نگاه کرد و چشاشو بادومیتر کرد، انگار داشت میگفت پرو رو ببین
بالاخره آبـــ ــم با فشار تو دهنش خالی شد، چند بار دستش از پایینش کشید تا بالا که همش خالی بشه، بعد سرشو برد عقب، منظره جالبی بود آبـــ ــم تو دهنش بود و با زبونش داشت باهاش بازی میکرد، منتظر بودم قورتش بده ولی اومد جلوتر ...
نمیدونستم چی تو ذهنش میگذره تا اینکه لباشو چسبوند رو لبم سرمو محکم با دستاش گرفت و آبـــ ــمو فوت کرد همشو داد تو دهن خودم ...
تا سرشو برد عقب سرمو اوردم پایین که تف کنم بریزمش بیرون ولی دستش گرفت زیر چونم و سرمو کشید بالا
هنوز مونده بودم چی شد چرا اینجوری شد که گفت: هی میگی بخور بخور اینبارو خودت بخور اگه نخوری دیگه حق نداری بهم بگی قورت بده
واقعا لزج و عجیب غریب بود تا حالا تجربه نکرده بودم
مینا: قورت بده زود
هنگ کرده بودم ولی چشامو بستم و قورت دادم، هیچی نمیگفتم ولی زبونمو که تو دهنم میچرخوندم هنوز لزج بودنش حس میشد
مینا: چطور بود؟
خواستم بگم حال بهم زن ولی واقعا حس خفنی بود انگار که نهایت شهـــ ــوت بود
من: خوب بود
بعد یکم مکث کردم و با خنده گفتم از این به بعد همشو خودم میخورم
خندید و زد به پام و گفت گمشو ببینم
رفت عقب و نشست منم پاشدم که برم دهنمو بشورم، ی قدم که رفتم گفت: اوی کجا؟
من: دستشویی
به لباساش نگاه کرد و گفت اینارو استادت باید تنم کنه؟
خندیدم و برگشتم لباساش برداشتم، در حالی لباساشو تنش میکردم گفت: بار آخرت بود لباسامو تنم نکرده ول میکنی میری ...
🌵 @WMLand
سرشو اورد جلوتر و اول با نوک بینیش چند بار کشید بهش و بعد چونهش کشید و لباشو چسبوند روش، سرمو تکیه دادم و سقفو نگاه کردم، کامل برد تو دهنش وای که چه دهن لیز و باحالی بود
چند دقیقهای یکم آروم یکم وحشی گاهی تا ته میبرد تو حلقش و مشغول خوردن بود و منم با موهاش بازی میکردم
من: باید همشو بخوریا
تو چشام نگاه کرد و چشاشو بادومیتر کرد، انگار داشت میگفت پرو رو ببین
بالاخره آبـــ ــم با فشار تو دهنش خالی شد، چند بار دستش از پایینش کشید تا بالا که همش خالی بشه، بعد سرشو برد عقب، منظره جالبی بود آبـــ ــم تو دهنش بود و با زبونش داشت باهاش بازی میکرد، منتظر بودم قورتش بده ولی اومد جلوتر ...
نمیدونستم چی تو ذهنش میگذره تا اینکه لباشو چسبوند رو لبم سرمو محکم با دستاش گرفت و آبـــ ــمو فوت کرد همشو داد تو دهن خودم ...
تا سرشو برد عقب سرمو اوردم پایین که تف کنم بریزمش بیرون ولی دستش گرفت زیر چونم و سرمو کشید بالا
هنوز مونده بودم چی شد چرا اینجوری شد که گفت: هی میگی بخور بخور اینبارو خودت بخور اگه نخوری دیگه حق نداری بهم بگی قورت بده
واقعا لزج و عجیب غریب بود تا حالا تجربه نکرده بودم
مینا: قورت بده زود
هنگ کرده بودم ولی چشامو بستم و قورت دادم، هیچی نمیگفتم ولی زبونمو که تو دهنم میچرخوندم هنوز لزج بودنش حس میشد
مینا: چطور بود؟
خواستم بگم حال بهم زن ولی واقعا حس خفنی بود انگار که نهایت شهـــ ــوت بود
من: خوب بود
بعد یکم مکث کردم و با خنده گفتم از این به بعد همشو خودم میخورم
خندید و زد به پام و گفت گمشو ببینم
رفت عقب و نشست منم پاشدم که برم دهنمو بشورم، ی قدم که رفتم گفت: اوی کجا؟
من: دستشویی
به لباساش نگاه کرد و گفت اینارو استادت باید تنم کنه؟
خندیدم و برگشتم لباساش برداشتم، در حالی لباساشو تنش میکردم گفت: بار آخرت بود لباسامو تنم نکرده ول میکنی میری ...
🌵 @WMLand