ᯓ #Imagine • #Deluna
میبوسید؛ گویی آن بوسه تنها چیزیست که روح کوچک و ضعیفش را به زندگی گره میزند و با هر بوسه، نوازش میکرد قلب دردمندش را چون پرنده زخمی و از آشیان دورافتادهای که بازیافته مأمنگاهش را.
میبوسید و ایمان داشت که جونگکوک همان نور عظمتیست که شبها، روزها، هفتهها، ماهها و تمام سالش را رنگین میکند و شادمان بود از داشتن عشقی که میدانست در زندگی هر کس تنها یکبار رخ میدهد.
میبوسید و محتاج بود به هر نفسی که در راه جونگکوک میباخت چون باور داشت که حتی باختن در راه آن مرد و عشق، بردیست بزرگتر از هر پیروزی.
زادروز معشوقش بود و ساعت روی دیوار هر لحظه به نیمهشب نزدیکتر شده و به زودی، دوباره با هم جشن میگرفتند تولد مردی را که پاسخ زندگی به رنجهایش بود و آن بوسه، پیوند پنهان و نهان عشقشان در شبی بود که فرشتگان نیز شاهد پایکوبی قلبهایشان بودند.
میبوسیدند؛ یکدیگر را میبوسیدند گویی پس از آن بوسهها دنیا قرار بود به پایان برسد و تنها چیزی که نجاتشان میداد، لبهایشان بود.
میبوسیدند؛ یکدیگر را میبوسیدند و عشق هر طور شده، نجاتشان میداد.
𝐻𝑎𝑝𝑝𝑦 𝑉 𝑑𝑎𝑦🐯🎂
ᯊ
@VkookPhoria ミ
VK