میرزا حسن رشدیه؛ مردی که تحصیل را برای همگان میخواست
در وصیتنامه خود نوشته بود:
«من را در محلی به خاک بسپاريد كه هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از اين بابت روحم شاد شود.»
میرزا حسن، شخصیتی محدود به مکتب و مسجد نبود. او از همان جوانی سر در نشریات ممنوعهای داشت که از خارج به ایران میآمدند. در پی مطالعه چنین نشریاتی بود که ضرورت سوادآموزی را فهمید. بعدها به دارالمعلمین بیروت رفت و تلاش کرد عربی و فرانسه بیاموزد. سپس به استانبول رفت و از مدارس مدرن آن شهر بازدید کرد. او آموزش و پرورش مدرن را به چشم دیده بود و در شوق آن بود که مدارس نوین را در ایران هم برپا سازد.
میرزا حسن رشدیه در سال ۱۲۶۶ نخستین مدرسه نوین را در تبریز بنا کرد.
اگرچه پیش از این هم مدارسی چون دارالفنون یا مشیریه در ایران بنا شده بود، اما آن مدارس مربوط به خواص بود. مدارسی که میرزا حسن رشدیه تاسیس میکرد برای عامه مردم بود.
هر اندازه استقبال مردمی از این مدرسه بالا میگرفت، بر مخالفتها با این مدرسه افزوده میشد، روحانیون در صف مقدم مخالفتها بودند.
علیرغم آزارها او هیچگاه پا پس نکشید.
ترور شد تبعید شد بارها کتک خورد در حمله به یکی از مدارس در شهر تبریز یکی از شاگردانش هم به قتل رسید حتی دست خودش را هم شکستند اما او هرگز از پای ننشست.
نکته جالب توجه این است که علیرغم مخالفت دیرپای تندروهای مذهبی با میرزا حسن رشدیه و مدارس نوین او، شخص او تمام تلاش خود را میکرد که مدارس مورد نظارت او تبدیل به مکانی برای تقابل با دین بدل نشوند. او حتی برای زنگ تفریح دانش آموزان کلاس خود، استفاده از صدای زنگ را متوقف کرد صرفا به این علت که تندروهای مذهبی این صدا را شبیه ناقوس کلیسا خواندند.
او حتی به آموزش الفبا برای نابینایان و ایجاد مدرسه برای آنان هم اقدام کرد.
میرزا حسن رشدیه سرانجام در آذر ۱۳۲۳ و در سن ۹۷ سالگی در قم در گذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
درباره میرزاحسن رشدیه بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/haji_mirza_hassan_roshdieh/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#آموزش
@Tavaana_TavaanaTech
در وصیتنامه خود نوشته بود:
«من را در محلی به خاک بسپاريد كه هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از اين بابت روحم شاد شود.»
میرزا حسن، شخصیتی محدود به مکتب و مسجد نبود. او از همان جوانی سر در نشریات ممنوعهای داشت که از خارج به ایران میآمدند. در پی مطالعه چنین نشریاتی بود که ضرورت سوادآموزی را فهمید. بعدها به دارالمعلمین بیروت رفت و تلاش کرد عربی و فرانسه بیاموزد. سپس به استانبول رفت و از مدارس مدرن آن شهر بازدید کرد. او آموزش و پرورش مدرن را به چشم دیده بود و در شوق آن بود که مدارس نوین را در ایران هم برپا سازد.
میرزا حسن رشدیه در سال ۱۲۶۶ نخستین مدرسه نوین را در تبریز بنا کرد.
اگرچه پیش از این هم مدارسی چون دارالفنون یا مشیریه در ایران بنا شده بود، اما آن مدارس مربوط به خواص بود. مدارسی که میرزا حسن رشدیه تاسیس میکرد برای عامه مردم بود.
هر اندازه استقبال مردمی از این مدرسه بالا میگرفت، بر مخالفتها با این مدرسه افزوده میشد، روحانیون در صف مقدم مخالفتها بودند.
علیرغم آزارها او هیچگاه پا پس نکشید.
ترور شد تبعید شد بارها کتک خورد در حمله به یکی از مدارس در شهر تبریز یکی از شاگردانش هم به قتل رسید حتی دست خودش را هم شکستند اما او هرگز از پای ننشست.
نکته جالب توجه این است که علیرغم مخالفت دیرپای تندروهای مذهبی با میرزا حسن رشدیه و مدارس نوین او، شخص او تمام تلاش خود را میکرد که مدارس مورد نظارت او تبدیل به مکانی برای تقابل با دین بدل نشوند. او حتی برای زنگ تفریح دانش آموزان کلاس خود، استفاده از صدای زنگ را متوقف کرد صرفا به این علت که تندروهای مذهبی این صدا را شبیه ناقوس کلیسا خواندند.
او حتی به آموزش الفبا برای نابینایان و ایجاد مدرسه برای آنان هم اقدام کرد.
میرزا حسن رشدیه سرانجام در آذر ۱۳۲۳ و در سن ۹۷ سالگی در قم در گذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
درباره میرزاحسن رشدیه بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/haji_mirza_hassan_roshdieh/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#آموزش
@Tavaana_TavaanaTech