دهه شصت بود در یک سمینار پزشکی یک آخوند هم دعوت شده بود طبق برنامه پشت تریبون رفت و شروع کرد به سخنرانی پس از خواندن چند آیه و حدیث گفت:
اگر دو نوزاد از شیر یک مادر بخورند قطعاً چهرهی آنها شبیه یکدیگر خواهد شد!
بعد از او نوبت به سخنرانی دکترجلالمجیبیان رسید ایشان کلامش را اینگونه آغاز کرد:
حضار گرامی هنگامی که نوزاد بودم شیر مادرم کفاف سیر کردنم را نمیداد و مجبور شدند به من شیر بز بدهند...
آیا اکنون من شباهتی به بز دارم؟!
پس از خندهی طولانی و ممتد حضار ایشان رو به آخوند حاضر در سمینار کرد و گفت:
همانطور که ما پزشکان در کار دین و فقه و حلال و حرام دخالتی نمیکنیم از شما نیز خواهشمندیم به امور پزشکی و طبابت ورود ننمایید.
📚برگرفته از کتاب خاطرات دکتر جلال مجیبیان
⛔️ تاریخ ممنوعه
⛔️ @Tarikhe_Mamnooe
اگر دو نوزاد از شیر یک مادر بخورند قطعاً چهرهی آنها شبیه یکدیگر خواهد شد!
بعد از او نوبت به سخنرانی دکترجلالمجیبیان رسید ایشان کلامش را اینگونه آغاز کرد:
حضار گرامی هنگامی که نوزاد بودم شیر مادرم کفاف سیر کردنم را نمیداد و مجبور شدند به من شیر بز بدهند...
آیا اکنون من شباهتی به بز دارم؟!
پس از خندهی طولانی و ممتد حضار ایشان رو به آخوند حاضر در سمینار کرد و گفت:
همانطور که ما پزشکان در کار دین و فقه و حلال و حرام دخالتی نمیکنیم از شما نیز خواهشمندیم به امور پزشکی و طبابت ورود ننمایید.
📚برگرفته از کتاب خاطرات دکتر جلال مجیبیان
⛔️ تاریخ ممنوعه
⛔️ @Tarikhe_Mamnooe