الان حالم گرفتس چون هر چی هم ای کاش بگم بازم نمیشه ک الان پیشم باشی ؛ میخواستم بودی الان واسه جفتمون چایی میریختی، مینشستیم رو به روی هم و من زل میزدم تو چشمات و تو از اینده مون میگفتی،
منم غرق لبات و چشمات میشدم و تو با ذوق از چیزایی حرف میزدی ک توی هر سه تا کلمه اش دو بار اسم منو میگفتی. ولی میدونی دردونه؟! نیستی؛ الان دوری، خیلی زیاد، با همه وجودم حست میکنم ولی فقط با چشمام نمیبینمت، یکم دیگه تحمل کن باشه ؟!
قراره با وجود تو زندگی سفید سیاه الانم رنگی بشه و تو بغل هم زندگی کنیم؛"
-لانگ دیستنس.
منم غرق لبات و چشمات میشدم و تو با ذوق از چیزایی حرف میزدی ک توی هر سه تا کلمه اش دو بار اسم منو میگفتی. ولی میدونی دردونه؟! نیستی؛ الان دوری، خیلی زیاد، با همه وجودم حست میکنم ولی فقط با چشمام نمیبینمت، یکم دیگه تحمل کن باشه ؟!
قراره با وجود تو زندگی سفید سیاه الانم رنگی بشه و تو بغل هم زندگی کنیم؛"
-لانگ دیستنس.