مسیح حوصلهاش سر رفته بود، پس نزد پدر رفت و پرسید: “پدر، کاری بده که انجام دهم. حوصلهام سر رفته!”
خدا گفت: “یک سوهان بردار و نوک کوههای هیمالیا را صاف کن.”
پس از هفت هزار سال مسیح برگشت و باز هم از خدا پرسید: “خب، حالا چکار کنم؟”
خدا یک قاشق به او داد و گفت که اقیانوس هند را خالی کند.
پس از هفت هزار سال مسیح دوباره برگشت و گفت: “انجام شد… و حالا چه؟”
خدا نگاهی به او کرد و گفت:
“گوش بده، برو به زمین و مردم را متقاعد کن که همدیگر را دوست بدارند. این کار تا ابد تو را مشغول نگه میدارد!”
#اشو
#تعالی_بخشی
خدا گفت: “یک سوهان بردار و نوک کوههای هیمالیا را صاف کن.”
پس از هفت هزار سال مسیح برگشت و باز هم از خدا پرسید: “خب، حالا چکار کنم؟”
خدا یک قاشق به او داد و گفت که اقیانوس هند را خالی کند.
پس از هفت هزار سال مسیح دوباره برگشت و گفت: “انجام شد… و حالا چه؟”
خدا نگاهی به او کرد و گفت:
“گوش بده، برو به زمین و مردم را متقاعد کن که همدیگر را دوست بدارند. این کار تا ابد تو را مشغول نگه میدارد!”
#اشو
#تعالی_بخشی