وقتی درمانگری از من میپرسه "کدوم رویکرد برای درمان بهتره؟" یا "تو با چه رویکردی کار میکنی؟"، یادآور میشم که درمان با یک رویکرد مشخص شروع نمیشه. درمان با مراجع شروع میشه.درمان از سکوت، حضور، و گوش دادن شروع میشه. بدون اینها، حتی بهترین تکنیکها هم بیاثر میمونن.
"گاهی به دنبال اطلاعات بیشتر و یاد گرفتن تمام رویکردها هستیم، چون فکر میکنیم اگر همهچیز را ندانیم، نمیتوانیم درمانگر خوبی باشیم. اما واقعیت این است که اطلاعات بیش از حد میتواند اضطرابآور باشد و ما را از مهمترین ابزارمان، یعنی حضور واقعی با مراجع، دور کند. درمان مؤثر از اینجا شروع میشود که گوش دهیم و بفهمیم داستان مراجع چیست، نه اینکه از ابتدا تصمیم بگیریم چه رویکردی مناسب اوست.
مثلاً فرض کنیم مراجع شما وسواس شدید دارد. اگر فقط به رفتار او نگاه کنید، شاید فکر کنید که درمان شناختی-رفتاری (CBT) بهترین راه است، چون تکنیکهای مؤثری برای مدیریت وسواس ارائه میدهد. اما اگر وارد عمق داستان مراجع شوید، ممکن است متوجه شوید که وسواس او ریشه در یک بحران وجودی دارد، مثلاً ترس از مرگ، پوچی، یا احساس بیمعنایی در زندگی. در این صورت، یک رویکرد اگزیستانسیال میتواند بسیار مفیدتر باشد، زیرا به او کمک میکند با سوالات بنیادین زندگیاش روبهرو شود و معنا پیدا کند.
از طرف دیگر، شاید متوجه شوید که وسواس او به دلیل یک الگوی ناخودآگاه در کودکی شکل گرفته است، مثلاً والدینی که استانداردهای سختگیرانهای داشتهاند. در این صورت، یک رویکرد تحلیلی یا روانپویشی میتواند ریشههای مشکل را هدف قرار دهد.
مهارت اصلی درمانگر در این است که بتواند داستان مراجع را بشنود و نیاز او را در لحظه درک کند، سپس از رویکردهای مختلف بهعنوان ابزارهایی منعطف استفاده کند. این همان چیزی است که درمانگر را از یک نظریهپرداز صرف متمایز میکند."
درمانگری یک هنر است
متن از رواندرمانگر نغمه امین
پیج اینستاگرام
https://www.instagram.com/naghmehamin?igsh=MWJic2Y1eHFiOTlpag==
"گاهی به دنبال اطلاعات بیشتر و یاد گرفتن تمام رویکردها هستیم، چون فکر میکنیم اگر همهچیز را ندانیم، نمیتوانیم درمانگر خوبی باشیم. اما واقعیت این است که اطلاعات بیش از حد میتواند اضطرابآور باشد و ما را از مهمترین ابزارمان، یعنی حضور واقعی با مراجع، دور کند. درمان مؤثر از اینجا شروع میشود که گوش دهیم و بفهمیم داستان مراجع چیست، نه اینکه از ابتدا تصمیم بگیریم چه رویکردی مناسب اوست.
مثلاً فرض کنیم مراجع شما وسواس شدید دارد. اگر فقط به رفتار او نگاه کنید، شاید فکر کنید که درمان شناختی-رفتاری (CBT) بهترین راه است، چون تکنیکهای مؤثری برای مدیریت وسواس ارائه میدهد. اما اگر وارد عمق داستان مراجع شوید، ممکن است متوجه شوید که وسواس او ریشه در یک بحران وجودی دارد، مثلاً ترس از مرگ، پوچی، یا احساس بیمعنایی در زندگی. در این صورت، یک رویکرد اگزیستانسیال میتواند بسیار مفیدتر باشد، زیرا به او کمک میکند با سوالات بنیادین زندگیاش روبهرو شود و معنا پیدا کند.
از طرف دیگر، شاید متوجه شوید که وسواس او به دلیل یک الگوی ناخودآگاه در کودکی شکل گرفته است، مثلاً والدینی که استانداردهای سختگیرانهای داشتهاند. در این صورت، یک رویکرد تحلیلی یا روانپویشی میتواند ریشههای مشکل را هدف قرار دهد.
مهارت اصلی درمانگر در این است که بتواند داستان مراجع را بشنود و نیاز او را در لحظه درک کند، سپس از رویکردهای مختلف بهعنوان ابزارهایی منعطف استفاده کند. این همان چیزی است که درمانگر را از یک نظریهپرداز صرف متمایز میکند."
درمانگری یک هنر است
متن از رواندرمانگر نغمه امین
پیج اینستاگرام
https://www.instagram.com/naghmehamin?igsh=MWJic2Y1eHFiOTlpag==