سهاب ❖

▪️«مرزهای» بلوچستان !

اخیرا فرمانده مرزبانی « فراجا » سردار احمدعلی گودرزی اظهاراتی نموده و گفته است : « در سال گذشته بیش از ۴ هزار عملیات گروهگ‌های تروریستی توسط مرزبانان در سراسر کشور مهار شده است » و حالا « کنترل و پایش مرزهای کشور هوشمند بوده و به صورت پهپادی و تصویری انجام می شود . » ( روزنامه « انتخاب »موررخه 29 فروردین 1403 . کد خبر: ۷۷۶۶۳۰ )

ایشان نابودی نابودی زندگی مردم در این چهل و پنج سال را نمیبیند و حال میخواهد غارت ها ، اختلاس ها ، جنایت ها ، کشتارها ، تجاوز ها ، بیدانشی و آب در خرمن کوبیدن ها ، و سیاست های احمقانه خود و دیگر سران نظام را به « گروهگ‌های تروریستی » نسبت دهد.

اولا آنانیکه سبب نابودی زندگی مردم و کشتار ، جنایت ، اختلاس و ... شده اند ، همه سران این نظام و سگان پاسدار آنها ( یعنی امثال سردار احمدعلی گودرزی ) بوده اند و آنانی که با جمهوری اسلامی و جانیانش مبارزه کرده اند ، « تروریست » و « گروهکهای تروریست » نبوده اند ، بلکه مردم و فرزندان ملل همین سرزمین بوده اند و در ایران « گروهک های تروریستی » تنها حکام جمهوری اسلامی و پاسداران آنها هستند که همه سیاستهایشان دشمنی با مردم این مرز و بوم بوده و هست.

جناب سردار احمدعلی گودرزی ! مرز برای مردمی که خانه و دارایی آن را به چند قسمت نموده اید ، معنایی ندارد و در آن سوی آنچه که شما « مرز » مینامید بخشی از سرزمین خود ما قرار دارد که شما دیوسالاران آنرا تقسیم نموده اید یا در تقسیمش سهیم شده اید . در آنجا خواهران و برادران خود ما زندگی میکنند و بزبان خود ما سخن میگویند و در آنجا عین خود ما انسان هایی شرافتمند زندگی میکنند که بزبان ما سخن میگویند و در درد و رنج ما شریکند ، همانطور که ما نیز خود را در درد و رنج و شادی آنها شریک میدانیم چون فرزندان یک سرزمین ، با تاریخ و زبان و درد مشترک هستیم.

آنها نیز عین ما از غارتگران و فاشیستهای خودخواه و تمامیت خواهی همچون شما نفرت دارند . در آنجا همچون اینجا تروریستی نیست و برایشان نفرت جز علیه سلطه طلبان و تمامیت خواهان که خود را برتر و بهتر از دیگران میپندارند ، معنایی ندارد.

جناب پاسدار سردار احمدعلی گودرزی ، بهتر است به مردم و خواسته و نیازهایشان بیندیشید ، آنها را درک کنید ، تا در قلب مردم و ملتی خنجری بنام مرز را پر رنگ ننمائید ، تا نیازی نباشد که سگانی بنام پاسدار و ... به روی مردم اسلحه بکشند و برای چندر غازی خانه ظلم مترسکی همچون خامنه ای و نظام ستمگرش را پاسداری نمایند.

بستن و دیوار کشیدن « مرزها » جز دشمنی با مردم نبوده و نیست و معنایی ندارد . مرزی اگر وجود دارد ، مرز بین سلطه گران و جنایتکاران و غارتگران با مردمیست که غارت شده و سرنوشتشان را از آنها گرفته اند و باید این سفلگان بی وجدان و تبهکار حذف و زدوده شوند.

#سهاب
https://t.me/SahabBalochistan/65187

🔽نگاهی به ايده ی ملت سازی جعلی در عصر پهلوی
(✍دکتر عظیم شیرانی)
بخش دوم

قابل ياداوري است كه با همین ايده دست به تاریخ سازی جعلی با آموزش پان فارسیسم در مدارس و دانشگاها جهت گسترش اندیشه اقتدارگرا= مرکزگرا زده- و در عمل با حمله و کنترل ایالت ها و تغییر سیستم دیوانسالاران ملل بومی محروسه را با نام استان تغییر وضعيت دادند- و سپس استان ها را هم تقسیم نمودند- و از آن پس کنترل کامل مناطق ملل محروسه را با تغییر بافت جمعیتی و گسترش دوایر پان فارسیستی به دست نیروهای غیر بومی و بوميان بي اختيار گذاشتند و امکانات و منابع ملی آن ممالک را به نفع استعمارگران بکار برده و گاها ساختارهای بومی را با قوه قهریه به نفع دیوانسالاران مرکزی تضعیف کردند.

قابل ذکر است که با اين نگرش و دیگر شیوهای مختلف ملتها را استثمار و خاصا زبانهای ملی انها را محدود و گسترش در سیستم آموزش رسمي نداده و با ترفندهای مختلف مقاومت نیروهای بومی را سرکوب کرده و هویت طلبی ملی را تجزیه طلبی نامیده و به مبارزه جانبه علیه ملت های واقعی پرداخته اند وبدون خود ارزيايي و اصلاح قانون اساسي و مشاركت دادن برابر ملتها ،اكنون كشور را به ورطه ورشكستگي و در استانه فرو پاشي رسانده اند.
لذا، افرينده عاقبت همه را بخير كند.

هر چند اين نگاه استعماری =«یک ملت یک زبان »اكنون شکست فاحشی خورده و روز به روز هویت طلبی در ميان ملل تحت ستم منطقه در حال قدرت گرفتن است ،اما برای توانمند کردن هویت ملی بلوچ تلاش همه جانبه لازم است که کنشگران و همه نیروهای بلوچستانی پا به میدان نظري و نهادسازي گسترده بگذارند و حقوق تاریخی-طبیعی خود را
در همه عرصه ها بدست اورند.
تندرست ،پیروز و کامیاب باشید.

https://t.me/SahabBalochistan/65184

▪نگاهی به “ايده“ی ملت سازی  جعلی در عصر پهلوی
(✍دکتر عظیم شیرانی)
بخش اول

شواهد حاکی از آن است که در چند دهه اخیر مردم منطقه بیش از قبل درگير زورگویی و پروسه از بین بردن چندین هویت تاریخی واقعی ملی در حال رشد،، همانند ملیتهای ترک، كرد، بلوچ، عرب، تركمن و... در جغرافیای سیاسی کشور ایران می باشند

براي نمونه در این روند می‌توان ایده و سیاست اسیملاسیون ،ترویج و تحمیل "چالش يك ملت -يك زبان" و اخیرا حتی یک مذهب رسمی در قانون اساسی جاری مشاهده کرد.

قابل ذکر است که این حرکات از بالا نشانگر نگاه اقتدارگرايانه گروههايي است كه بدنبال تاثیر پذیری از سیاستهایی همانند آتا تورک ،دست به گسترش یک هویت خاص = ديكتاتوري درکشور زدند پان فارسیستها این هویت را ایرانی -ملی ،يا ملت ايران و يا منافع ملي می نامند!!

متولیان اين ايده ها و اعضاي ديوانسالار كه در استفاده از ابزار قدرت ،سیستم آموزشی،سلسله مراتب اداري و منابع در جامعه بهرمند و همچنین همانند تار عنکبوت در ميان سایر ملتھا گسترش داده شده‌اند ،اغلب ،با استفاده از منابع مادي و انساني خود ملل تحت ستم همه روزه اين مشی را بطور همه جانبه عملی ميکنند..

متاسفانه فرهيختگان این ملتھا از بستر نا برابر و تبعيض قانوني مركزنشينان رنج برده و با سياست "تفرقہ بينداز و حكومت كنِ "مسؤولين وقت،،، سرگردان و گمراه ، و يا پايشان را ازگليمشان درازتر نميكنند و یا نظاره گرند!؟.
۔۔۔وحتي تعدادي كه قلم ميزنند و مطالبي مينويسند ،گاها در نوشته هايشان بطور ناخواسته طبق اموزشهای جاری بجاي منافع كشوري همانند ايده پردازان اقتدارگرا "منافع ملي"!؟ ،بجاي شهروندان و تابعین كشور ايران از "ملت ايران"و... !؟كه مغشوش و گمراه كننده است استفاده ميكنند.

هدف غایی این ایده"،، : ملت سازي جعلي"و تماميت خواه ،یکنواخت سازی هويتي در کشورهايي همانند ايران است ،که عملا با نيت از بین بردن هویت ملت های واقعی-تاریخی رنگارنگ در منطقه ميباشد..

قابل ذکر است که از یکطرف تاثیر سیاستهای دخالتگرانه قدرتهای بیگانه و از بد روزگار تحت سلطه قرار گرفتن ممالک و ملل محروسه زیر کنترل گروه فرهنگی خاصی که گرایش تمامیت خواهی دارد،از عوامل عدم رشد و ترقی طبیعی-تاریخی ملتها و عقب نگهداشتگی زبان ،فرهنگ بومی در مناطق ملل تحت ستم می‌باشد .

باشندگان ممالک تحت ستم بيش از گذشته آگاه باشند که استعمارگران کماکان زیر نامهای پادشاهی ،و، سایر عناوین حکومتی و...بدون قرارداد قبلي در رابطه به آینده،مجددا از هم اکنون بہ نوعی در صدد تحدید مناطق ملی-فرهنگی این ملل بر اساس رواج دادن یک زبان-فرهنگ رفتاري رسمی در کشورند تا در دراز مدت از نظر سیاستگذاری ترازو به نفع جریان قدرتمند تمامیت خواه تمام شود.

با اندکی نگاه واقع بینانه می توان پی برد که رسما ایران بجای پرشیا- پس از روی کار آمدن سلسله پهلوی و دست اندرکاران سیستم دیوانسالاری با نیت یکسان سازی رسمیت یافت.
سپس ،این عملکرد باعث گسترش ایده ملت سازی جعلی ،بہ منظور تک صدا سازی فرهنگ کشور داری در ممالک محروسه آن زمان شد ،و به همین خاطر در قدم اول برای ساخت یک ملت یک دولت- در سال 1313 ه.ش -1924 ميلادي نام پرشیا که معرف نام کشور بود با نام ایران در داخل و خارج رسمیت داده شد و زبان رسمی را فارسی- فرهنگ رسمی را فارسی- هویت رسمی را ایرانی قرار دادند و با پروپاگاندا و افتخار غلو اميز به گذشته و گسیل دادن ژاندارمی و ارتش جهت سرکوب و جابجايي حکام محلی منطقه ای و تامین منابع انسانی و مالی ارتش وبکار بردن گاها قوای قهری در مناطق ملل محروسه و سركوب و جا بجایی نيروهاي بومي شروع به برنامه ریزی همه جانبه و ترويج تحميلي ايده "دولت واحد+ملت واحد جعلی و ترویج زبان واحد کردند تا ملت های دیگر چون بلوچ ،کرد ، ترک ، لر ، ترکمن ، عرب ،کاسپین و.... را در خود هضم (اسیمله )کنند.

https://t.me/SahabBalochistan/65184

⭕️توقف توسعه با سلطه‌ی استعمار!
✍🏻عبدالرشید ملازهی

این جمله را حتما شنیده‌اید؛ «رژیم ایران ، جامعه بلوچستان را به صد سال عقب برده است».

این جمله در ذهن هر فرد مصادیق مختلفی از جامعه را  نمودار میکند. اما با نگاهی گذرا به مردم در #بلوچستان متوجه میشویم که سن پسرفت بلوچستان به نزدیک یکصد صد سال رسیده است.

بزرگترین آسیبی که رژیم‌های استعمارگر بر یک مستعمره وارد میکنند تضعیف هدفمند آموزش، امنیت و همبستگی است. برای این کار باید فرهنگ و هویت این ملتها ضعیف نگه داشته شود، عامدانه در خودباختگی فرهنگی گرفتار شده و در نهایت ملت مستولی به عنوان بالادست تلقی فرهنگی شود.

در #حکومت_استعماری، تکلیف روشن است شما یک قانون متعلق به استعمار دارید و یک یا چند ملت که رعیت آنهاست ، آنها ارباب و شما ارباب رجوع!

اربابان رشد میکنند، ارباب رجوع های رعیت روز به روز در آب پسرفت غرق میشوند!

این ترقی یک منطقه، و پسرفت منطقه ای دیگر متعمدانه آگاهانه و هدفمند رخ میدهد.

استعمارگران تلاش میکند خوبی ها را به نام خود ثبت کرده، بدی ها را به نام شما، خودش را به رشد و توسعه برساند، شما را به عقب ماندگی بکشاند.

تازه رشد و توسعه منطقه خود را مرهون منابعی باشد که از سرزمین شما برداشت میکند!

کشوری که اینگونه اداره شود، و تفاوتی جدی بین مردمان با هویت های مختلف در آن باشد، یک گروه قومی بر دیگران مسلط باشد، دستکم برای ملت های تحت استعمار رشد و توسعه ای به ارمغان نخواهد داشت. توسعه زمانی برای ملت تحت استعمار رقم میخورد که آزادی محقق شده باشد، یک ملت آزاد منابع خود را برای توسعه سرزمین خود و رشد منابع انسانی بهره می برد، و به سرعت به جایگاه خوبی میرسد اما یک ملت مستعمره طلای خودش را واگذار میکند و در معدن طلا کارگری میکند.

ما گفتمان آزادی خواهی را می بایست به گفتمان ملی پیوند بزنیم، بدون پیوند خوردن منافع ملی یک ملت با مساله براندازی، امکان بهره وری آن ملت از فضای دمکراسی بعد براندازی ممکن نخواهد بود. کارگزاران متعصب چه در حاکمیت کنونی استعمار و چه در‌حاکمیت بعدی استعمار در بنیاد تغییری نمیکنند، لذا در گام نخست استعمار باید بشکند و استعمار زدایی شود تا مسائل بعدی رو به حل حرکت کنند.

مشکل و معضل اصلی، استعمار بلوچستان است نه دولت نا کارآمد، نه دوری از مرکز، نه وسعت بلوچستان. مشکل بردگی است نه ناتوانی خود مردم. چرا بلوچی که میرود عمان فرمانده مل ارتش میشود، میرود امارات، وزیر میشود، میرود بحرین به فضا میرسد، میرود آمریکا تاجر موفقی میشود، اما در دیار خودش همه داشته هایش راز هم از دست میدهد؟

آزادی ، آزادی ، آزادی.....حرف اول و نتیجه آخر در این واژه نهفته است.
https://t.me/SahabBalochistan/65182

▪️چرا ایران با وجود وسعت زیاد و منابع فراوان از ھر نظر عقب ماندہ است؟
✍مهیم بلوچ

پان فارسیستھا بہ بھانہ حفظ تمامیت ارضی با حقوق برابر ملل غیر فارس با خویش پرھیز می کنند۰ حتی پا را فراتر از این نیز گذاشتہ و وجود ملتی بنام ملت فارس را انکار کردہ و خود را پُشت مقولہ ملت ایران کہ وجود خارجی ندارد، پنھان می کنند۰

حذف بیش از ۶۰% جمعیت کشور از مشارکت در سرنوشت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن در این صد سال به معنی حذف عمده‌ترین پتانسیل رشد و توسعه است۰ به‌ویژه که عمده سرمایه و منابع این جغرافیا در حاشیه نهفته است و نه در مرکز و همچنین، ملت ھای حاشیه با توجه به اشتراکات زبانی و فرهنگی با جوامع همسایه فرصتی برای ایجاد روابط تجاری را می توانستند تشکیل دھند۰ قرار دادن این جمعیت کثیر از باشندگان یک کشور به‌عنوان خطری واقعی در برابر خود بہ بھانہ حفظ تمامیت ارضی بہ یک فاجعہ و عقب ماندگی ایران تبدیل شدہ است۰

شرایط رشد و توسعہ متوازن اقتصادی:

در اقتصاد آزاد اصل عرضہ و تقاضا است کہ اقتصاد را یعنی میزان کالاھا و سرویس ھای ارائہ شدہ در بازار را تنظیم می کند۰

۱-نیروی انسانی تحصیلکردہ-دانشگاھای مناسب برای تولید این نیروھا.

۲-منابع طبیعی و مواد اولیہ/خام/منابع آبی و استفادہ درست از آنھا

۳-امنیت سرمایہ گزاری

۴-سیستم قضائی مستقل کہ امنیت سرمایہ داران و سرمایہ گزاری آنھا را تضمین می کند۰

۵-سرمایہ داخلی و ایجاد شرایط مناسب برای جذب سرمایہ ھای خارجی

۶-زیربناھای مناسب در جامعہ مثل جادہ ھا، راہ آھن، کشتی رانی، ھوائی، برق، اینترنت و امثالھم

۶-بازار مصرف کنندہ داخلی و خارجی برای فروش کالاھا. معمولا دولتھا این شرایط را مھیا می کنند از طریق روابط درست و دوستانہ با کشورھای ھمسایہ و جھان

۷-سیستم مناسب مالیاتی و سوبسیدھای ھدفمند در بخشھائی کہ توسعہ کند پیش میرود۰

۸-شرایط مناسب زندگی و رفاہ اجتماعی خاصا برای قشر تحصیلکردگان در اقصا نقاط ایران

موانع توسعہ در ایران:
۱-روابط بر ضوابط حاکم است-مسئولان و مدیران نالایق
۲-پارتی بازی و عدم شایستہ سالاری در انتصاب مدیران

۳-ساختارھای غلط و نادرست در اقتصاد(بخش خصوصی، بخش دولتی و بخش مافیائی)

۴-عدم شفافیت در ساختار اقتصادی

۵-عدم کنترل و بازرسی درست در موسسات و بنیادھای اقتصادی

۶-انحصار بخش بزرگی ازاقتصاد کشور در اختیار نیروھای نظامی

۷-وجود رشوہ و فساد در سیستم اداری و قضائی جامعہ
ایران رتبہ ۲۷ را از 0-100. رتبہ سوئد ۸۹ و رتبہ سومالی ۹
Corruption Perception Index
۸-سطح پائین اخلاق کاری

۹-نظام سیاسی استبدادی و ایدئولوژیک کہ مانع رشد اقتصادی می شوند

۱۰- عدم وجود امنیت و تضمین ھای کافی برای سرمایہ گزاری

۱۱-نگاہ امنیتی و تبعیض آمیز مرکز بہ حومہ کہ باعث رشد نامتواضن بین حومہ و مرکز شدہ است۰ این در حالی است کہ منابع طبیعی(معادن، آب، ۰۰۰) بیشتر در حومہ ھستند اما تمرکز اقتصادی و کارخانجات تولیدی در شھرھای مرکزی و کویری ھستند۰

۱۲-حذف ملل و اقوام کہ حداقل ۶۵% جمعیت کشور را تشکیل می دھند از شرکت در اقتصاد کلان و کشوری، از شرکت در مراکز تصمیم گیری

۱۳- عدم برنامہ ریزی ھای درازمدت در سرمایہ گزاری ھا

۱۴_ عدم استقلال بانک مرکزی و ۳ قوہ

۱۵_ اقتصاد رانتی و مافیائی

علل عقب ماندگی تاریخی:
۱-عوامل خارجی و نقش کشورھای استعمارگر

۲- سیستمھای استبدادی کہ جلوی رشد خلاقیت ھا گرفتہ می شوند

۳-ذخائر نفتی اقتصاد را بہ یک اقتصاد تک محصولی تبدیل کردہ است

۴-موقعیت جغرافیائی و سوق الاجیشی کشور کہ باعث دخالت نیروھای استعماری شدہ است۔

۵-بی سوادی مردم و وجود خرافات و باورھای افراطی و نقش منفی روحانیت در استفادہ از اکتشافات مدرن و جدید

۶-مسائل فرھنگی و عدم داشتن روحیہ کار جمعی و سطح پائین اخلاق کاری

۷-انکار ھویت ھای ملل غیر فارس و نگاہ امنیتی بہ مناطق ملی و تمرکزگرائی کہ باعث توسعہ نامتوزن شدہ است مرکز توسعہ یافتہ و پیرامون عمدا بہ باد فراموشی سپردہ شدہ است

۸-حاکمیت ناسیونالیسم بغایت ارتجائی و شوینیستی کہ ضربہ ھای زیادی بہ اتحاد احاد جامعہ زدہ است

۹-زبان فارسی مانع رشد علمی جامعہ است۰ مقایسہ چین و ھند
مهیم بلوچ

https://t.me/SahabBalochistan/65180

🔴اداره فاجعه بار استعمارگران بر بلوچستان ✍ حبیب الله بلوچ (قسمت اول)

صد وپنجاه و اندی سال از ۱۲۴۷ ه.ش برابر با 1869 م که برای اولین بار پای پرشیا _حکومت قاجار_ تا پنجگور و تمپ، تفتان ومیرجاوه در بلوچستان باز شده میگذرد.

دو سال بعد از اشغال این بخش ازبلوچستان و کشمکش وجنگ حکمران بلوچستان (خانات کلات) برای آزادی نواحی تصرف شده توسط پرشیا به دلیل ضعف حکومت بلوچستان ناشی از دخالت های انگلیس میرخدادادخان دوم حاکم بلوچستان مجبور شد در بمپور با فشارهای گلداسمیت انگلیسی ونماینده حکومت پرشیا، تن به معاهده تقسیم بلوچستان بدهد که این معاهده در سال ۱۲۴۹ ه.ش برابر با 1871 م امضا ومرز حائلی در میانه بلوچستان کشیده شد.

پس از آن تا اواخر دوره قاجاریه، پرشیا (ایران) حاکمان منصوبه کرمان را مسئولیت میداد که بر بلوچستان نظارت کرده و از حاکمان منطقه ای بلوچ خراج بگیرد وبلوچ را تحت استیلا نگه دارند. تا اینکه "میربهرام خان باران زهی و پس از او دوست محمد خان" رفته رفته مناطق مختلف بلوچستان غربی را یکی بعد از دیگری به زیر چتر خویش در آورد وبار دیگر بلوچستان را مستقل کردند. اما عمر حکمرانی بلوچ از ۲۱ سال نگذشت چرا که این حکومت با حمایت انگلیسی ها از پهلوی اول در سال ۱۳۰۷ سقوط کرد. رضاپهلوی با ارتش قوی کنترل آذربایجان، کاسپین، کردستان، الاحواز و لرستان و ترکمن صحرا را گرفته بود و پس از آن برای حمله به بلوچستان برنامه ریخت.

اکنون نود و یک سال از یورش رضاخان پهلوی (۱۳۰۷ ه.ش) به بلوچستان و کشتن آخرین حاکم بلوچستان "میر دوست محمد خان" وآغاز عصر استعمار مستقیم بلوچستان توسط تهران با کارگزاران غیربومی میگذرد.

بلوچستان سرزمینی پهناور پر از معادن و منابع انرژی ، منطقه ژئوپلوتیکی مهم و استراتژیک که طعمه خوبی برای استعمار بود و کنترل آن به صورت استعماری و ویژه ای انجام گرفت و همچنان «مدل حکمرانی بلوچستان» نظامی و متفاوت است.

اولین کارگزاران غیر بومی بلوچستان به ترتیب سرهنگ امان الله جهانبانی ، سرهنگ البرز و سرهنگ محمد نخجوان بودند که جنایت های مختلفی در بلوچستان مرتکب شدند. سپس در دوره ای که تقسیمات کشوری دستخوش تغییر شدند اداره بلوچستان و کرمان یکجا بود، در این دوره "سید مهدی فرخ" اهل تهران ملقب به مبین السلطنه در سال 1320 ه.ش مدتی به استانداری کرمان وبلوچستان رسید.

سپس با درست کردن "استان بلوچستان و سیستان" اداره این استان به دست "اسدالله علم" بیرجندی (قائنی) سپرده شد.

"اسد الله علم" که تنها 27 سال سن داشت فقط بخاطر اینکه یک فارس و غیر بومی واز سرسپردگان حکومت پهلوی بود استاندار بلوچستان موطن ملت بلوچ شد. اسد الله علم ده سال استاندار بود تا اینکه با اثبات وفادارای خود به پهلوی ها و ایفای نقش در سرکوب مردم بلوچ بلاخره پله های ترقی را طی کرده ونهایتا وزیر کشور شد.

پس از وی عبدالمجید نصراللهی بروجردی به مدت سه سال ۱۳۴۳ _ ۱۳۴۶ ه.ش استاندار شد.

از جمله استانداران بلوچستان "محمد مهران" شهردار تهران و از خاندان مهران ری بود که تولیت آستان قدس رضوی هم مدتی با وی بود.

پس از انقلاب خمینی جز در دولت موقت که تنها به مدت 6 ماه "غلامرضا دانش نارویی و حاتم نارویی" به عنوان استاندار "سیستان و بلوچستان" منصوب شد بلوچ دیگری حتی به سمت استانداری منصوب نشد.
_حبیب جریری
_حمید بهرامی
_منوچهر محمدی
_محمد تقی عاقبت رفعت
_سید احمد نصری
_محمود اشجع
_محمود حجتی
_وجیه الله آقاتقی
_علی بخش جهانبخش
_سید محمود حسینی
_حسین امینی
_حبیب الله دهمرده
_علی محمد آزاد
_حاتم نارویی بمی
_علی اوسط هاشمی
_دانیال محبی
و تا این لحظه، احمد علی موهبتی همه وهمه برای اجرای سیاست های حکومت مرکزگرا بر بلوچستان حکمرانی کردند.

این نود و اندی سالی که حکمرانی بلوچستان به طور مستقیم به دست کارگزاران غیربومی و از تهران بوده است گویا زمان در بلوچستان متوقف شده به گونه ای که در نیمی از بلوچستان با مردمانی رو به رو می شوید که دقیقا با امکانات یک قرن پیش زندگی میکنند، بدون برق، گاز، مخابرات، اینترنت، آب، بهداشت، مدرسه، مسکن و چه بسا بدون شناسنامه و سجل هویتی، بدون بیمه، بدون امکان سفر، بدون امکان کار، بدون امکان رای و...

در همین سالها در بیخ گوش ما کشورهای چون امارات، قطر، بحرین، عمان، هندوستان استقلال خود را از انگلیس گرفتند وبه سرعت پله های ترقی را پیموده و به اوج پیشرفت رسیده و مردمانش در ردیف خوشبخت ترین مردمان جهان وکشورهایشان جزو پیشرفته ترین کشورهای دنیا قرار گرفتند، بالاترین حقوق، بهترین زندگی، توسعه شهری، توسعه تکنولوژی، توسعه بهدا‌شتی درمانی، بهترین نظام های آموزشی وبالاترین ارزش پاسپورتهای جهان.

اکنون هم آخرین میخ را میخواهند با طرح تصرف کامل سواحل بلوچستان و تقسیم این سرزمین به این سرزمین و مردمانش وارد کنند.

https://t.me/SahabBalochistan/65176

✅تفاوت سهاب و دیگران!

زمانی که اصلاح طلبی مد بود، سهاب به دنبال براندازی بود.

زمانی که ایرانی سازی مد بود، سهاب به دنبال هویت ملی بلوچ بود.

زمانی که تنها جنبش مسلحانه مسیر درست دیده میشد، سهاب جنبش مدنی را هم تشویق میکرد.

زمانی که پهلوی گرایی مد بود، سهاب از حقایق جنایتهای پهلوی در بلوچستان میگفت.

زمانی که فرد گرایی مد بود، سهاب به دنبال تشکل سازی بود.

زمانی که زهی زهی مد بود، سهاب به دنبال اتحاد و تپاکی بود.

صحبت ما در جنبش مبارزاتی #سهاب همیشه این هست: برای تغییر باید مبارزه کرد نه اینکه با جریان آب و سیل حرکت کرد!

هر چقدر مسیر حق سخت باشد ما در این مسیر سختی هایش را به جان میخریم اما حق را پایمال نمیکنیم.

در هر مرحله ای از این فعالیتها ما سختی ها و حملات متفاوتی را شاهد بودیم اما همیشه بر مسیر خود مانده ایم و خواهیم ماند.

https://t.me/SahabBalochistan/65169

✅نقشه سال 1874 میلادی که توسط موسسه جغرافیایی نظامی وین نوشته و ترسیم شده است.

این نقشه بر اساس آخرین اطلاعات و آپدیت های روسیه و انگلیس ترتیب داده شده است.

در این نقشه حوزه نفوذ روسیه وقت، ترسیم شده که در مقابلش هندوستان قرار داشت که حوزه نفوذ انگلیس بود.

انگلیسی ها بعدا بخاطر نگرانی از توسعه فعالیتهای روسیه در نهایت به کشورهای بلوچستان و افغانستان یورش برده و تلاش کردند مرزی در میانه آنها ایجاد کنند که مرز با هند قرار گیرد و از این طریق هم نفوذ روسیه را دشوار کنند و هم کنترل مناطق را به دست بگیرند.

از این رو انگلیس با اشغال کشور بلوچستان بخش غربی آن را به ایران قاجاریه سپرد که در درگیری با روسیه بود و از این طریق ایران را با خود همراه ساخته و متحد خود ساخت. قاجاریه بخاطر شکستهایشان از روسیه به چنین پیروزی نیاز داشتند تا موقعیت خود را تثبیت کنند از این رو یک شراکت خوب با انگلیس در این دوره برقرار شد.

قربانی این همکاری و شراکت در واقع کشور بلوچستان بود. بلوچستان عملا به دلیل موقعیت ضد انگلیسی که بخاطر حمله انگلیس به خاکش پیدا کرده بود بعدها نیز در حمایت از رضاخان علیه دوست محمدخان بلوچ، و در هنگام خروج انگلیس از منطقه بار دیگر با حمایت انگلیس از کشور جدیدالتاسیس و دوست انگلیس یعنی پاکستان مورد یورش قرار گرفت و استقلال دوباره اش در هر دو سمت تجزیه شده از میان رفت.

#سهاب
https://t.me/SahabBalochistan/65165