اگر دیدید که گفت و گو با دیگری به ممارات کشیده است و طرف شما قصدش حقجویی نیست، بلکه حق را لگدمال کرده فقط می خواهد پنبه ی شما را بزند، گفت و گو با او چه سودی دارد؟در چنین مواردی انسان باید بلافاصله خود را از صحنه بیرون بکشد حتی اگر حق با او باشد و شکست خورده به نظر برسد! زیرا به قول مولوی طرف مقابل نزاع، خیال اندیش است، یعنی نوعی اندیشه خاص در ذهن دارد که شما اگر هزار دلیل هم بیاورید،سخن شما را هم حجّتی به نفع خویش خواهد گرفت، از این رو سخن شما نه تنها آتش را خاموش نمی کند، بلکه آن را افروخته تر خواهد کرد. اصولا این میدان، میدان دلیل نیست، بلکه چکاچک خصومتهاست که در آن بلند است:
هر درونی که خیال اندیش شد
چون دلیل آری خیالش بیش شد
چون سخن در وی رود علّت شود
تیغ غازی دزد را آلت شود
پس جواب او سکوت است و سکون
هست با ابله سخن گفتن جنون (مثنوی معنوی، دفتر دوم)
چرا خداوند پیامبر خود را که مأمور به دعوت است، فرمان : فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ (از آنان روی بگردان) می دهد؟ مگر اینان چگونه اند که پیامبر باید از ایشان روی بگرداند؟ اینان همان خیال اندیشان اند و همان بیماردلان اند (فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم). باری اگر گفته اند که:
اُترُکِ المِراء وَ لؤ کُنتَ مُحِقّاً (ترک جدال کن حتی اگر هم حق با تو باشد) از آن جهت است که مراء، جدالی خودفزاینده است و معیاری برای توقفش ندارد. میدانی است که در آن هیچ یک از طرفین سخن دیگری را نمی شنود. و در این میان حق نه تنها هویدا نمی شود، بلکه لگدکوب می گردد. همه اختلافات حاصل از رذایل اخلاقی مانند کینه و حسد و ظلم و دروغ و غضب و ... چنین اند. یعنی خودفزاینده اند. یک ظلم به ظلم دیگر و یک دروغ به دروغ دیگر منجر می شود. هیچ گاه با فحش دادن نمی توان فحش دهنده ای را متوقف کرد و با ظلم نمی توان باب ظلم را بست.
دکتر عبدالکریم سروش ـ اوصاف پارسایان ، صص 346 ـ 347
هر درونی که خیال اندیش شد
چون دلیل آری خیالش بیش شد
چون سخن در وی رود علّت شود
تیغ غازی دزد را آلت شود
پس جواب او سکوت است و سکون
هست با ابله سخن گفتن جنون (مثنوی معنوی، دفتر دوم)
چرا خداوند پیامبر خود را که مأمور به دعوت است، فرمان : فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ (از آنان روی بگردان) می دهد؟ مگر اینان چگونه اند که پیامبر باید از ایشان روی بگرداند؟ اینان همان خیال اندیشان اند و همان بیماردلان اند (فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم). باری اگر گفته اند که:
اُترُکِ المِراء وَ لؤ کُنتَ مُحِقّاً (ترک جدال کن حتی اگر هم حق با تو باشد) از آن جهت است که مراء، جدالی خودفزاینده است و معیاری برای توقفش ندارد. میدانی است که در آن هیچ یک از طرفین سخن دیگری را نمی شنود. و در این میان حق نه تنها هویدا نمی شود، بلکه لگدکوب می گردد. همه اختلافات حاصل از رذایل اخلاقی مانند کینه و حسد و ظلم و دروغ و غضب و ... چنین اند. یعنی خودفزاینده اند. یک ظلم به ظلم دیگر و یک دروغ به دروغ دیگر منجر می شود. هیچ گاه با فحش دادن نمی توان فحش دهنده ای را متوقف کرد و با ظلم نمی توان باب ظلم را بست.
دکتر عبدالکریم سروش ـ اوصاف پارسایان ، صص 346 ـ 347