زمستان بود، هوا تاریک، مادر چادرش سرش بود و نماز میخوند.
کتری روی چراغ علاءالدین میجوشید، کلی از مشقها مونده بود، برنامهکودک تموم شده بود،بغض کودکی من شروع
@Nostalzhi
کتری روی چراغ علاءالدین میجوشید، کلی از مشقها مونده بود، برنامهکودک تموم شده بود،بغض کودکی من شروع
@Nostalzhi