داشتم پیاده میرفتم فروشگاه که یهو یه دختر ۱۵-۱۶ ساله از کوچه اومد بیرون دستمو گرفت و گفت اینجا کجاست، نگاه کردم دیدم چشماش قرمزه و حالتش طبیعی نیست، گفتم کجا میخوای بری؟ گفت میرم خونه، گفتم بلدی، گفت نه، گفتم اینجا خیابون فلانه، همینجوری نگاه میکرد، گوشی رو ازش گرفتم و زنگ زدم به مادرش و ازش آدرس پرسیدم و سه تا کوچه اونورتر بود، بردم رسوندمش و تحویل مادرش دادم و ایشون هم همراه گریه تشکر کرد و سر تکون داد.
تو راه برگشت به این فکر میکردم که اگه این دختر گیر یه آدم مریض میفتاد ممکن بود هزار تا بلا سرش بیاد.
مواد داره بچهها رو نابود میکنه، حواستون به فرزندانتون و دوستاشون باشه.
💬پیانیست
🆔 @NabProxies
تو راه برگشت به این فکر میکردم که اگه این دختر گیر یه آدم مریض میفتاد ممکن بود هزار تا بلا سرش بیاد.
مواد داره بچهها رو نابود میکنه، حواستون به فرزندانتون و دوستاشون باشه.
💬پیانیست
🆔 @NabProxies