Фильтр публикаций


Репост из: دالای لالای نو
ما از آبادان به عنوان بهشت ویران شده زیاد حرف می‌زنیم ولی نمیگیم چی شد که ابادان بهشت شد. معمولا تصور بر اینه که نفت کشف شد، پالایشگاه ساخته شد، انگلیسا اومدن و شهر اباد شد! روایت کاملا غلط.
در دهه نخست به کار افتادن پالایشگاه، مردم آبادان زندگی سیاهی داشتن. عموما کارگرانی بودند با مزد ناچیز در شرایط سخت و طاقت فرسا. احداث‌ پالایشگاه بسیاری رو به امید کار از زمین ها و نخلستون هاشون بیرون کشید و حضور کالا ها و کارگران خارجی هم جایی برای پیشرفت آبادانی ها نگذاشته بود. تا اینکه آبادان تصمیم می‌گیره اولین جا از ایران باشه که می‌خواد حقشو از نفت بگیره. داستانی حماسی از نخستین اعتصاب کارگری در تاریخ ایران. وقتی آبادان قیام کرد تا زندگیشو بهتر کنه.
به زودی تو مجیک باس از این قصه پر حادثه خواهم گفت.😍
اینستاگرام: magiic_bus@


بیدار نبودید دیگه منم خوابم برد 🚶🏻‍♂ حالا دفعه‌ی بعد


اگه بیدارید بیاید لایو استریم باز کنم براتون تاریخ به گند کشیدن جهان بخونم


از این به بعد دیگه اجازه نمی‌دم کسی غیر از خودم شخصیتم رو تعریف کنه.


«روح خیلی زودتر از اینکه جسم مرگ رو بپذیره، دنیا رو ترک می‌کنه.»




Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


با زیدی داریم بازی‌های Rusty lake رو به ترتیب انتشار بازی می‌کنیم. Cube escape رو تموم کردیم و تازگی Hotel رو شروع کردیم. شما هم اگه بازی کردید بیاید در موردش


چند تا موضوع بگید که ازشون انتخاب کنیم بعدا Live stream باز کنم اینجا راجع بهشون صحبت کنیم.


نمی‌دونم چطور بگم ولی حس می‌کنم شبیه پو شدم توی آخر کونگ‌فو پاندای ۴ که ادوایس‌های خودش رو داشت. تاریخ فارغ‌التحصیلی من ۱۴۰۲/۸ خورده ولی امروز رفتم کاراش رو تموم کردم برای صدور مدرک. یعنی تقریباً یک سال بعدش. چون تمام این مدت حوصله‌ش رو نداشتم و همیشه خسته بودم برای این کار. اما حالا که موقع ثبت نام ارشدم شده و مجبور بودم برم کاراش رو بکنم، به ناچار ۵ ساعت تمام در حال راه رفتن و منتظر ایستادن توی دانشگاه بودم در حالی که شب قبل هم خیلی دیر خوابیده بودم. وقتی رسیدم خونه در حالی که خسته و پاره بودم اینقدررر از اینکه تونستم تمومش کنم خوشحال بودم که به این نتیجه رسیدم که برای هر کاری توی زندگیم که فکر می‌کنم نمی‌تونم و سختمه که انجامش بدم، می‌تونم این رو به خودم بگم: «خستگیت رو تحمل کن» و الان حس می‌کنم یک چیز خیلی مهم رو راجع به خودم فهمیدم. فهمیدم چی می‌تونه کمکم کنه.


Репост из: The horizon trying
«اتفاقا وقتی ورژن ایده‌آل خودت نیستی باید خودت رو دوست داشته باشی» جزو جملات خوبی بود که اخیرا شنیدم گفتم شما هم بشنوید


خاطرات از یک جایی به بعد ممکنه محو بشن، اما حس‌هایی که از اون‌ها داشتی دوباره بهت یادآوری می‌شن.




لطفاا🥹


ویدیو/کانال‌های جالب یوتیوبتون رو برام بفرستید. موضوعش مهم نیست.




خیلی جالبه. این آهنگ رو در روزهای اوج غمگین بودنم گوش می‌دادم.


اولین بار که شنیدمش وقتی بود که یکی که توی دوران دبیرستان ازش خوشم می‌اومد، کاورش کرده بود. دلم برای اون روزها تنگ نشده. روزهای قشنگی هم نبودن.


چقدر یک زمانی این آهنگ رو دوست داشتم.


طرح جدید رنگ کردم.

Показано 20 последних публикаций.