«دستباف» یا «دستبافت»؟
۱) «اسم + بن مضارع» یکی از الگوهای ساختواژی است که گاهی واژههایی با معنای مفعولی از آن ساخته میشود (اسم، در این ساختار، ابزاری است که فعل با آن انجام میشود و به آن «کُنشابزار» میگویند):
بخارپز: پختهشده با بخار؛
دستباف: بافتهشده با دست؛
لگدکوب: کوبیدهشده با لگد.
۲) «اسم + بن ماضی» یکی دیگر از الگوهای ساختواژی است که از آن نیز واژههایی با معنای مفعولی ساخته میشود (اسم در این مثالها نیز کنشابزار است):
دستبافت: بافتهشده با دست؛
زربافت: بافتهشده با زر؛
مردمنهاد: نهادهشده بهدست مردم.
۳) «دستباف» و «دستبافت» هردو صفت مفعولیاند و میتوانند با ارزش یکسان به کار روند. اما بسامد «دستباف»، با استناد به پیکرههای زبانی، بیش از دهبرابرِ «دستبافت» است و از قدیمترین زمانها در معنای مفعولی به کار میرفتهاست: حُلّۀ دستباف نیسان را / بُسَّدین پود و زمْردین تار است (مسعود سعد سلمان). بنابراین «دستباف» بر «دستبافت» ترجیح دارد.
۴) در لغتنامۀ دهخدا و فرهنگ بزرگ سخن (انوری)، «دستبافت» را بهدرستی به «دستباف» ارجاع دادهاند؛ درصورتیکه در فرهنگ فارسی (صدری افشار)، «دستباف» را به «دستبافت» ارجاع دادهاند. در فرهنگ آوایی فارسی (گیتی دیهیم) نیز تنها «دستباف» و تلفظهای آن آمدهاست.
۵) این دو واژه را میتوان با نیمفاصله هم نوشت: دستباف؛ دستبافت.
#واژهشناسی
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
۱) «اسم + بن مضارع» یکی از الگوهای ساختواژی است که گاهی واژههایی با معنای مفعولی از آن ساخته میشود (اسم، در این ساختار، ابزاری است که فعل با آن انجام میشود و به آن «کُنشابزار» میگویند):
بخارپز: پختهشده با بخار؛
دستباف: بافتهشده با دست؛
لگدکوب: کوبیدهشده با لگد.
۲) «اسم + بن ماضی» یکی دیگر از الگوهای ساختواژی است که از آن نیز واژههایی با معنای مفعولی ساخته میشود (اسم در این مثالها نیز کنشابزار است):
دستبافت: بافتهشده با دست؛
زربافت: بافتهشده با زر؛
مردمنهاد: نهادهشده بهدست مردم.
۳) «دستباف» و «دستبافت» هردو صفت مفعولیاند و میتوانند با ارزش یکسان به کار روند. اما بسامد «دستباف»، با استناد به پیکرههای زبانی، بیش از دهبرابرِ «دستبافت» است و از قدیمترین زمانها در معنای مفعولی به کار میرفتهاست: حُلّۀ دستباف نیسان را / بُسَّدین پود و زمْردین تار است (مسعود سعد سلمان). بنابراین «دستباف» بر «دستبافت» ترجیح دارد.
۴) در لغتنامۀ دهخدا و فرهنگ بزرگ سخن (انوری)، «دستبافت» را بهدرستی به «دستباف» ارجاع دادهاند؛ درصورتیکه در فرهنگ فارسی (صدری افشار)، «دستباف» را به «دستبافت» ارجاع دادهاند. در فرهنگ آوایی فارسی (گیتی دیهیم) نیز تنها «دستباف» و تلفظهای آن آمدهاست.
۵) این دو واژه را میتوان با نیمفاصله هم نوشت: دستباف؛ دستبافت.
#واژهشناسی
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com