🪶
دلِ تنگم ز عطش می سوزد...
«شانه ای می خواهم»
که گذارم سرِ خود
بر رویش
و کنم گریه که شاید
کمی آرام شوم،
«ولی افسوس که نیست»
#هوشنگابتهاج
دلِ تنگم ز عطش می سوزد...
«شانه ای می خواهم»
که گذارم سرِ خود
بر رویش
و کنم گریه که شاید
کمی آرام شوم،
«ولی افسوس که نیست»
#هوشنگابتهاج