تو همون جرقه ای هستی که وقتی قلبمو تاریک تصور کنیم دوباره روشنش کردی، دوباره باعث شدی خون بهش راه پیدا کنه و سرخ شه! وقتی وایمیستم تو اینه و تیکه های قلبمو نگاه میکنم از روزی که تو امدی یه درختی به اسم عشق، رشد کرده و الان به مرحله ای رسیده که ریشه اش تموم قلبمو درگیر کرده و تموم قلبم در واقع درگیر عاشق تو بودن شدن، عاشق نگاه کردن به تو، عاشق بوی تن گلبرگیت.
میدونی تو اصلا کادو تولدی بودی که خدا دیرتر از تولدم بم داده.
میدونی تو اصلا کادو تولدی بودی که خدا دیرتر از تولدم بم داده.