گاهی اوقات دلم میخواد، مغزم رو درارم و پرت کنم توی زبالهدونی.
واقعا برای من اینجوری راحتتره انگار.
از وقتی بچه بودم، واقعا توی سرم زندگی میکردم و عاشق خیال پردازی و ساختن سناریوهای مختلف بودم و هستم.
ولی نمیدونم چه مرگم شده جدیدا.
وقتی کسی کنارم قرار میگیره توانایی مغزم مختل میشه و نمیتونم به ادامهی خیال پردازیم برسم و وقتیم کسی بهم دست میزنه فکر میکنم که میتونه چیزای توی سرم رو بخونه.
اصلا نمیتونم این افکارم رو کنترل کنم.
کاملا میدونم غیرمنطقیهها، ولی اصلا نمیتونم کنترلش کنم.
واسه شماهم پیش اومده یه چنین چیزی؟ اگه پیش اومده چطور تونستید به این افکار خاتمه بدید؟
💌 از طرف یه #ENTP
📮 • #YourWords
☕️ • @MBTICafe
واقعا برای من اینجوری راحتتره انگار.
از وقتی بچه بودم، واقعا توی سرم زندگی میکردم و عاشق خیال پردازی و ساختن سناریوهای مختلف بودم و هستم.
ولی نمیدونم چه مرگم شده جدیدا.
وقتی کسی کنارم قرار میگیره توانایی مغزم مختل میشه و نمیتونم به ادامهی خیال پردازیم برسم و وقتیم کسی بهم دست میزنه فکر میکنم که میتونه چیزای توی سرم رو بخونه.
اصلا نمیتونم این افکارم رو کنترل کنم.
کاملا میدونم غیرمنطقیهها، ولی اصلا نمیتونم کنترلش کنم.
واسه شماهم پیش اومده یه چنین چیزی؟ اگه پیش اومده چطور تونستید به این افکار خاتمه بدید؟
💌 از طرف یه #ENTP
📮 • #YourWords
☕️ • @MBTICafe