گهـی در شـور و در سازم، گهـی بـا غصه دمسازم
گهـی تـا عرش می تـازم، گهـی بـا ذره می سازم
گهـی شاد و غزل خوانـم، گهی از درد بی تـابم
چه غوغاییست در این عالـم، که من حیران حیرانـم
گهـی تـا عرش می تـازم، گهـی بـا ذره می سازم
گهـی شاد و غزل خوانـم، گهی از درد بی تـابم
چه غوغاییست در این عالـم، که من حیران حیرانـم