Part 23
چشمم ک به کلید افتاد لبخند زدم در و باز کرد و منو هل داد تو مشغول قفل کردن در شد نگاهم به دور تا دور اتاق بود ... کلی عتیقه و صندوق بود ولی گوشه ی اتاق چشمم افتاد به گاو صندوق چشمم برق زد ک غلام سمتم اومد و منو پرت کرد وسط تشک و لحاف سفیدی ک وسط اتاق بود نفساش تند شده بود کت و از رو دوشش انداخت و خم شد رو من و میخندید
اخ مرگ غلام خواب نیست و تو الان اینجایی ک من بخورمت
پروانه : زیادی خوش اشتهایی زنت نیست شیر شدی
غلام : پری من خاطرت و میخام من از اون بی همه چیزایی که گاییدنت چی کم دارم ی مشت گردی و معتاد هروئینی این اعظم نکبت پای منو غلاف کرده وگرنه خاطره ت و میخام
پروانه : سرمو از رو بالشت برداشتم ک دستامو گرفت و صورتشو بیشتر جلو آورد لب زدم ن جونم گوش من از این حرفا پره
غلام : مال من باشی چند شب ضرر نمیکنی
پروانه : برو بابا دلم گرفته میخام برم بیرون اما از این دخمه راهی ندارم
خندید که دندونای زرد و خراب فک پایینش معلوم شد
غلام : خودم نوکرتم میبرمت فردا هر جا ک بخوای
پروانه: لبمو گاز گرفتم و با عشوه لب زدم قول میدی ؟؟؟ آخه دلم لک زده واسه بیرون
غلام : آره اره ب مرگم میبرمت کل تهرون و بگردی
پروانه : باشه... تا گفتم باشه لبمو بوسید و خم شد و جفت بندای پیرهنمو داد پایین و بلند شدم کع قفل کرستمو باز کرد و سینه هام ک جلوی چشماش افتاد چند لحظه فقط مات سینه هام بود یهویی جفت سینه هام و تو دستاش گرفت و
چشمم ک به کلید افتاد لبخند زدم در و باز کرد و منو هل داد تو مشغول قفل کردن در شد نگاهم به دور تا دور اتاق بود ... کلی عتیقه و صندوق بود ولی گوشه ی اتاق چشمم افتاد به گاو صندوق چشمم برق زد ک غلام سمتم اومد و منو پرت کرد وسط تشک و لحاف سفیدی ک وسط اتاق بود نفساش تند شده بود کت و از رو دوشش انداخت و خم شد رو من و میخندید
اخ مرگ غلام خواب نیست و تو الان اینجایی ک من بخورمت
پروانه : زیادی خوش اشتهایی زنت نیست شیر شدی
غلام : پری من خاطرت و میخام من از اون بی همه چیزایی که گاییدنت چی کم دارم ی مشت گردی و معتاد هروئینی این اعظم نکبت پای منو غلاف کرده وگرنه خاطره ت و میخام
پروانه : سرمو از رو بالشت برداشتم ک دستامو گرفت و صورتشو بیشتر جلو آورد لب زدم ن جونم گوش من از این حرفا پره
غلام : مال من باشی چند شب ضرر نمیکنی
پروانه : برو بابا دلم گرفته میخام برم بیرون اما از این دخمه راهی ندارم
خندید که دندونای زرد و خراب فک پایینش معلوم شد
غلام : خودم نوکرتم میبرمت فردا هر جا ک بخوای
پروانه: لبمو گاز گرفتم و با عشوه لب زدم قول میدی ؟؟؟ آخه دلم لک زده واسه بیرون
غلام : آره اره ب مرگم میبرمت کل تهرون و بگردی
پروانه : باشه... تا گفتم باشه لبمو بوسید و خم شد و جفت بندای پیرهنمو داد پایین و بلند شدم کع قفل کرستمو باز کرد و سینه هام ک جلوی چشماش افتاد چند لحظه فقط مات سینه هام بود یهویی جفت سینه هام و تو دستاش گرفت و