دیشب اومدیم خونه من،ساعت۲شب با جیغ وگریه شدید نوزاد همسایه بیدار شدیم،هر چی منتظر شدیم تموم نشد،رفتیم چند بار زنگ زدیم،یه خانم پریشان با یه بچه گریان بغل ویه پسربچه بغض کرده کنارش باصدای لرزان هی میگفت ببخشید الان ساکتش میکنم،با لبخند گفتم ببخشیدچیه؟اومدیم کمک،یه دفعه زد زیر گریه
• تاسیان •
• تاسیان •