ادامه ...
نقطهٔ 3، یا "فاصله" می _ فا جایی بود که "شوک" وارد می شد و دو 192 اکتاو دوم را می داد. زمانی که آغاز این اکتاو را به انیگرام اضافه کردم، متوجه شدم که نقطه 6 در فاصله می _ فا اکتاو دوم می آید و شوک در قالب اکتاو سوم دو 48 از این نقطه آغاز می شد. ایـن شـكل، اکتاوها را به صورت زیر کامل می کرد.
این بدان معنا بود که هیچ جای غلطی برای "شوک" به هیچ وجه وجـود نداشت. نقطـه 6 ورود شوک در اکتاو دوم را نشان می داد و شوک، همان نت دو یی بود که اکتاو سوم را آغاز کرده بود. هر سه اکتـاو به H12 می رسید که در اولی، سی بود. در دومی سل، و در سومی می.
اکتاو دوم که در نقطه 12 انیگرام تمام میشد، باید جلو تر می رفت. امـا سی 12 و می 12 نیازمند شوکی اضافی بودند. در آن زمان در بارهٔ سرشت این شوک ها زیاد فکر کردم، اما دیرتر از آن سخن خواهم گفت.
احساس کردم که مواد زیادی در انیگرام است. نقاط 1، 2، 4، 5، 7، 8 بنا به شکل غذا، سیستم های متفاوت ارگانیسم را باز نمایی می کرد. 1 _ سیستم گوارشی؛ 2 _ سیستم تنفسی؛ 4 _ جریان خون؛ 5 _ مغـز؛ 7 _ نخاع و ۸ _ سیستم سمپاتیک و اندام های جنسی. بنا به آن، جهـت خط های درونی 1 4 2 8 5 7 1، یعنی درون مایه 7 بخش آن، جهت جریان يا توزيـع خـون سـرخرگی را در ارگانیسم نشان می داد و سپس بازگشتش را به صورت خون وریدی. به ویژه جالب بود که نقطه بازگشت قلب نبود، بلکه دستگاه گوارش بود که در واقع جایی است که خون وریدی نخست با فرآورده های هضم مخلوط می شود، سپس به دهلیز راست می رود و از راه دهلیز راست وارد ریه ها می شود تا اکسیژن جذب کند و از آن جا به دهلیز چپ می رود و سپس بطـن چـپ و سپس از راه آئورت وارد سیستم سرخرگی می شود.
ادامه دارد ...
آسپنسکی
در جستجو معجزه آسا
ص 644 و 645
کانال گرجیف
@Gordjief
نقطهٔ 3، یا "فاصله" می _ فا جایی بود که "شوک" وارد می شد و دو 192 اکتاو دوم را می داد. زمانی که آغاز این اکتاو را به انیگرام اضافه کردم، متوجه شدم که نقطه 6 در فاصله می _ فا اکتاو دوم می آید و شوک در قالب اکتاو سوم دو 48 از این نقطه آغاز می شد. ایـن شـكل، اکتاوها را به صورت زیر کامل می کرد.
این بدان معنا بود که هیچ جای غلطی برای "شوک" به هیچ وجه وجـود نداشت. نقطـه 6 ورود شوک در اکتاو دوم را نشان می داد و شوک، همان نت دو یی بود که اکتاو سوم را آغاز کرده بود. هر سه اکتـاو به H12 می رسید که در اولی، سی بود. در دومی سل، و در سومی می.
اکتاو دوم که در نقطه 12 انیگرام تمام میشد، باید جلو تر می رفت. امـا سی 12 و می 12 نیازمند شوکی اضافی بودند. در آن زمان در بارهٔ سرشت این شوک ها زیاد فکر کردم، اما دیرتر از آن سخن خواهم گفت.
احساس کردم که مواد زیادی در انیگرام است. نقاط 1، 2، 4، 5، 7، 8 بنا به شکل غذا، سیستم های متفاوت ارگانیسم را باز نمایی می کرد. 1 _ سیستم گوارشی؛ 2 _ سیستم تنفسی؛ 4 _ جریان خون؛ 5 _ مغـز؛ 7 _ نخاع و ۸ _ سیستم سمپاتیک و اندام های جنسی. بنا به آن، جهـت خط های درونی 1 4 2 8 5 7 1، یعنی درون مایه 7 بخش آن، جهت جریان يا توزيـع خـون سـرخرگی را در ارگانیسم نشان می داد و سپس بازگشتش را به صورت خون وریدی. به ویژه جالب بود که نقطه بازگشت قلب نبود، بلکه دستگاه گوارش بود که در واقع جایی است که خون وریدی نخست با فرآورده های هضم مخلوط می شود، سپس به دهلیز راست می رود و از راه دهلیز راست وارد ریه ها می شود تا اکسیژن جذب کند و از آن جا به دهلیز چپ می رود و سپس بطـن چـپ و سپس از راه آئورت وارد سیستم سرخرگی می شود.
ادامه دارد ...
آسپنسکی
در جستجو معجزه آسا
ص 644 و 645
کانال گرجیف
@Gordjief