Репост из: ᴋᴀᴏʀɪ ʀᴏʟᴇᴘʟᴀʏ
📜🕯 ִֶָ˖ در حالی که با کنجکاوی کتاب قدیمی رو باز میکرد ناگهان با نور زیادی که از کتاب خارج شد چشماشو بست .
کم کم با باز کردن چشماش خودش رو در مکان جدیدی پیدا کرد.
با صدایی به عقب برگشت اما چیزی ندید
_هیی کجارو نگاه میکنی من این بالام تو از کدوم نژادی؟
با بلند کردن سرش موجودی با بال های شیشه ایی رو دید که بهش زل زده بود..
ִֶָ☁️🌌 ִֶָ˖ چی میشه اگه با باز کردن این کتاب راهی به کائوری ، سرزمین افسانه ای با ساکنانی متفاوت و دور از انتظار باز شه
💫🍾 ִֶָ˖ دوست داری همراه بقیه وارد کائوری بشی و داستان خودت رو بسازی و تجربه های که دوست داری رو بدست بیاری؟
*چشمک میزنم
_اوکی بیا امتحان کنیم تو میتونی کی باشی
کم کم با باز کردن چشماش خودش رو در مکان جدیدی پیدا کرد.
با صدایی به عقب برگشت اما چیزی ندید
_هیی کجارو نگاه میکنی من این بالام تو از کدوم نژادی؟
با بلند کردن سرش موجودی با بال های شیشه ایی رو دید که بهش زل زده بود..
ִֶָ☁️🌌 ִֶָ˖ چی میشه اگه با باز کردن این کتاب راهی به کائوری ، سرزمین افسانه ای با ساکنانی متفاوت و دور از انتظار باز شه
💫🍾 ִֶָ˖ دوست داری همراه بقیه وارد کائوری بشی و داستان خودت رو بسازی و تجربه های که دوست داری رو بدست بیاری؟
*چشمک میزنم
_اوکی بیا امتحان کنیم تو میتونی کی باشی