رویارویی شگفت‌انگیز اسکندر و دزد دریا: درسی از تاریخ تمدن

روایت است که در سال ۳۲۴ پیش از میلاد، زمانی که اسکندر مقدونی بر بخش عظیمی از جهان فرمان می‌راند، دزد دریایی چیره‌دستی به نام دیونیدس، دریای مدیترانه را عرصه تاخت و تاز خود ساخته بود. او با هوشمندی و درایت، کشتی‌های بازرگانی را یکی پس از دیگری به غنیمت می‌گرفت.

سرانجام، ملوانان اسکندر موفق شدند این دریانورد جسور را به بند کشند. در دربار باشکوه اسکندر، آنگاه که دیونیدس را به حضور آوردند، همگان در انتظار تضرع و زاری او بودند. اما او با متانت و غرور در برابر فاتح جهان ایستاد.

اسکندر با لحنی آمیخته به شگفتی پرسید: "چه چیز تو را بر آن داشته که دریاهای مرا ناامن سازی؟"

پاسخ تاریخی دیونیدس چنین بود: "همان انگیزه‌ای که تو را به فتح جهان وا داشته است. تفاوت من و تو در چیست؟ من با یک کشتی کوچک به دریا می‌زنم و نامم را دزد می‌نهند، تو با ناوگانی عظیم همین کار را می‌کنی و نامت را فاتح می‌خوانند!"

اسکندر که خود شاگرد مکتب ارسطو بود، از این پاسخ هوشمندانه به شگفت آمد. به جای مجازات، فرمان داد تا دیونیدس را به فرماندهی بخشی از ناوگان دریایی منصوب کنند. شگفت آنکه همین دزد دیروز، به یکی از کارآمدترین دریاسالاران اسکندر تبدیل شد.

این روایت تاریخی که در آثار بزرگانی چون سیسرو، سنت آگوستین و ویل دورانت آمده است، درس‌های ارزشمندی به ما می‌آموزد:

• حقیقت در آینه قدرت، چهره‌ای دیگر می‌نماید
• شجاعت در بیان حق، گاه راهگشای سرنوشت می‌شود
• رهبر خردمند، در دشمن هوشمند نیز استعداد را می‌بیند
• فرصت دوباره، می‌تواند مسیر تاریخ را دگرگون سازد

"هر آنکس که داند، نه هر کس که خواند
به دانش رسد، هر که دانش براند"

✍️ امیر میرهلی

#کتابخانه_فراسوی_دانش
#تاریخ_تمدن
#حکمت_تاریخی
#اسکندر

|💎@Farasoyedaneshlib💎|