🔴 خلاصه قصه سوریه ؛ آن 95 درصدی که به "اسد" رأی دادند کجا هستند؟!
▫️سوال اینجاست چرا مردم سوریه که چنان به اسد اعتماد دارند که 4 دوره پیاپی کشورشان را به او سپرده و بیش از 95 درصدشان به او رأی داده اند، از او در برابر مهاجمانی که هدفشان سرنگونی دولت منتخب آنهاست حمایت نمی کنند؟! و بماند که بعضاً از شورشیان نیز استقبال می کنند و حتی در مناطقی خودشان علیه حکومت وارد کارزار شده اند!
▫️در واقع اگر حکومتی مشروعیت و مقبولیت فراگیر داشته باشد، بعید است کسی نه از ترس ارتش که از بیم مواجهه با مردم، بتواند نگاه چپ به آن داشته باشد.
▫️روزی که صدام سرنگون شد، اسد اولین دوره ریاست جمهوری اش را تجربه می کرد و اگر از آن ماجرا عبرت گرفته بود، الان، نه وضع خودش چنین رقت انگیز بود و نه اوضاع کشورش چنان تاسف بار ؛ اما به قول علی علیه السلام : چه بسیارند عبرت ها و چه اندک اند عبرت گیرندگان!
▫️در حکومت اسدها (حافظ و بشار) سیستم چندلایه امنیتی بر تمام شؤون کشور حاکم بود و کوچکترین اعتراضی با شدیدترین و خشن ترین پاسخ ها مواجه می شد. یکی از مسوولان وقت سپاه ایران در نقل خاطره ای از دور قبلی جنگ داخلی با انتقاد از روش های خشونت بار نظامیان سوری می گفت که اگر از یک طبقه از یک برج مسکونی، تیری به سمت شان شلیک می شد، آنها تمام آن برج را با همه ساکنانش به توپ می بستند و با هواپیما بمباران می کردند!
▫️در سال 2011 نیز که جهان عرب درگیر بهار عربی بود، ناآرامی ها در سوریه از آنجا آغاز شد که چند دانش آموز در شهر درعا در جنوب کشور، نقاشی های ضد دولتی روی دیوار مدرسه ای کشیدند. واکنش حکومت به نقاشی دانش آموزان، بسیار تند و بی رحمانه بود: نیروهای امنیتی 15 دانش آموز را دستگیر و شکنجه کردند و مردم برای حمایت از فرزندان شان به خیابان ها ریختند ولی آنجا نیز گلوله های جنگی در انتظارشان بود. تصاویر این خشونت ها به همه کشور رسید و مردم سایر شهرها نیز به خیابان آمدند و در نهایت کار به درگیری مسلحانه کشید که با فراز و نشیب های فراوان، تا کنون ادامه دارد.
▫️امروز فیلمی از یکی از شهرهای سوریه دیدم که در آن زنی سنتی و حدوداً 60 - 50 ساله کِل می کشید و از ورود مهاجمان به شهر و شکست ارتش ابراز خوشحالی می کرد. طبیعتاً من او را نمی شناسم ولی با خود گفتم شاید او برادر، همسر یا فرزندش را در درگیری های خیابانی با نیروهای دولتی از دست داده است و این شادی آشکارش، ترجمه سال ها گریه های پنهان اوست.
▫️اسد را تحریرالشام و قسد زمین نزد؛ اسد وقتی در سراشیبی افتاد که انتخابات نمایشی را در کشورش استمرار بخشید و وقتی سقوط کرد که با مردمش نامهربانی آغازید و به جای آن که دل به مردم خویش ببندد، چشم امید بست به نیروهای هوایی روسیه و نیروی زمینی مقاومت از افغانستان و ایران تا عراق و لبنان و این اواخر به وعده های چند کشور عربی تا شاید به دادش برسند، غافل از آن که وفادارترین دوستان خارجی، می توانند به سادگی هر چه تمام به خانه هایشان بازگردند و تنهایش بگذارند و تنها کسانی که روی کره زمین با او می مانند، مردم کشورش هستند؛ چنین هم شد و فقط سوری ها ماندند ولی نه با اسد که بر اسد ؛ این خلاصه قصه سوریه است./ عصر ایران
@EghtesadNews_com
▫️سوال اینجاست چرا مردم سوریه که چنان به اسد اعتماد دارند که 4 دوره پیاپی کشورشان را به او سپرده و بیش از 95 درصدشان به او رأی داده اند، از او در برابر مهاجمانی که هدفشان سرنگونی دولت منتخب آنهاست حمایت نمی کنند؟! و بماند که بعضاً از شورشیان نیز استقبال می کنند و حتی در مناطقی خودشان علیه حکومت وارد کارزار شده اند!
▫️در واقع اگر حکومتی مشروعیت و مقبولیت فراگیر داشته باشد، بعید است کسی نه از ترس ارتش که از بیم مواجهه با مردم، بتواند نگاه چپ به آن داشته باشد.
▫️روزی که صدام سرنگون شد، اسد اولین دوره ریاست جمهوری اش را تجربه می کرد و اگر از آن ماجرا عبرت گرفته بود، الان، نه وضع خودش چنین رقت انگیز بود و نه اوضاع کشورش چنان تاسف بار ؛ اما به قول علی علیه السلام : چه بسیارند عبرت ها و چه اندک اند عبرت گیرندگان!
▫️در حکومت اسدها (حافظ و بشار) سیستم چندلایه امنیتی بر تمام شؤون کشور حاکم بود و کوچکترین اعتراضی با شدیدترین و خشن ترین پاسخ ها مواجه می شد. یکی از مسوولان وقت سپاه ایران در نقل خاطره ای از دور قبلی جنگ داخلی با انتقاد از روش های خشونت بار نظامیان سوری می گفت که اگر از یک طبقه از یک برج مسکونی، تیری به سمت شان شلیک می شد، آنها تمام آن برج را با همه ساکنانش به توپ می بستند و با هواپیما بمباران می کردند!
▫️در سال 2011 نیز که جهان عرب درگیر بهار عربی بود، ناآرامی ها در سوریه از آنجا آغاز شد که چند دانش آموز در شهر درعا در جنوب کشور، نقاشی های ضد دولتی روی دیوار مدرسه ای کشیدند. واکنش حکومت به نقاشی دانش آموزان، بسیار تند و بی رحمانه بود: نیروهای امنیتی 15 دانش آموز را دستگیر و شکنجه کردند و مردم برای حمایت از فرزندان شان به خیابان ها ریختند ولی آنجا نیز گلوله های جنگی در انتظارشان بود. تصاویر این خشونت ها به همه کشور رسید و مردم سایر شهرها نیز به خیابان آمدند و در نهایت کار به درگیری مسلحانه کشید که با فراز و نشیب های فراوان، تا کنون ادامه دارد.
▫️امروز فیلمی از یکی از شهرهای سوریه دیدم که در آن زنی سنتی و حدوداً 60 - 50 ساله کِل می کشید و از ورود مهاجمان به شهر و شکست ارتش ابراز خوشحالی می کرد. طبیعتاً من او را نمی شناسم ولی با خود گفتم شاید او برادر، همسر یا فرزندش را در درگیری های خیابانی با نیروهای دولتی از دست داده است و این شادی آشکارش، ترجمه سال ها گریه های پنهان اوست.
▫️اسد را تحریرالشام و قسد زمین نزد؛ اسد وقتی در سراشیبی افتاد که انتخابات نمایشی را در کشورش استمرار بخشید و وقتی سقوط کرد که با مردمش نامهربانی آغازید و به جای آن که دل به مردم خویش ببندد، چشم امید بست به نیروهای هوایی روسیه و نیروی زمینی مقاومت از افغانستان و ایران تا عراق و لبنان و این اواخر به وعده های چند کشور عربی تا شاید به دادش برسند، غافل از آن که وفادارترین دوستان خارجی، می توانند به سادگی هر چه تمام به خانه هایشان بازگردند و تنهایش بگذارند و تنها کسانی که روی کره زمین با او می مانند، مردم کشورش هستند؛ چنین هم شد و فقط سوری ها ماندند ولی نه با اسد که بر اسد ؛ این خلاصه قصه سوریه است./ عصر ایران
@EghtesadNews_com