حماقت مریم (۱)
#تجاوز #دوست_پسر
سلام
اسمم مریم و الان 27 سالمه خاطره ام مال دوران جوونیمه
من یه دختر تپل و سر به زیر تو خانواده ی معمولی بودم اما از درون یه دختر شیطون یادمه از لحاظ جسته از بقیه همکلاسیام تپل تر بودم تو محله ی خودمون مدرسه میرفتم یه دوست صمیمی داشتم به اسم هانیه که باهم همسایه و همکلاس بودیم هانیه خیلی شیطون تر از من بود و تا اون موقع یکی دوتا دوست پسر داشت و در حد حرف زدن باهاشون بود توی امتحانات نوبت اول بودیم که هانیه با پسری به اسم محمد دوست بود و باهاش صحبت میکرد چند باری هم همدیگه رو تو راه مدرسه دیده بودن و یه روز هم که محمد با دوستش فرهاد اومده بود منم کنار هانیه بودم که فرهاد به محمد گفته بوده از من خوشش اومده
محمد شبش با هانیه مطرح میکنه تا منو با فرهاد اوکی کنه بعد کلللی سر و کله زدن هانیه منو با فرهاد اشنا کرد که ای کاش این اتفاق نمی افتاد
چند روزی با فرهاد صحبت کردم فرهادی پسری بود 20 ساله و دعوایی و مشروب خور دقیقا مثل محمد بعد گذشت چند ماه از دوستی ما دقیقا تعطیلات تابستون بود که هانیه به من گفت که بیا با محمد و فرهاد بریم بیرون یه دوری بزنیم اما من قبول نکردم چند وقتی گذشت که هانیه از رابطه ی جنسیش با محمد برام تعریف کرد که با محمد دو سه باری در حد لاپایی رابطه داشته و جرقه ی شیطنت منو روشن کرد از همون روزا بود فرهاد بهم اصرار میکرد باهم بیرون بریم یا تو چتا حرفای سکسی میزد اما من از ترس بچه بودنم هیچ وقت بیرون نرفتم تا اینکه یه روز فرهاد گیر داد حداقل بدن منو لخت ببینه و بعد از کلی جنگ دعوا من از بدنم فیلم گرفتم لباسامو دراوردم و لخت شدم و برای فرهاد فرستادم که ای کاش میمردم و این کار رو نمیکردم
گوشی رو روی صندلی فیکس کردم و من کم عقل با چهره ی مشخص جلوی دوربین ایستادم اول تیشرتمو در آوردم و بعد شلوارمو سوتینمو باز کردم و سینه هامو جلوی دوربین به نمایش گذاشتم برگشتم و شورتمو دراوردم خم شدم کونمو با دستم باز کردم سوراخ کونمو به نمایش گذاشتم
فیلم رو برای فرهاد فرستادم و فرهاد شروع به تعریف کردن از بدن تپل و گوشتیه من کرد به طوری که میگفت باید کونمو افتتاح کنه و اولین کیری باشه که داخلش میکنه و من که شهوتی و خیس بودم از تعریفاش ذوق میکردم
یه روز که خونه بودم هانیه اومد و گوشیش رو در اورد داد دستم و فیلمی رو پلی کرد که با جیغ و داد هانیه شروع شد چهره ای مشخص نبود اما میتونستم بفهمم بدن و صدا مال هانیس به خودم اومدم که هانیه گفت اینم فیلم اولین کون دادنم برای بهترین دوستم
فیلم فقط بیست یا سی ثانیه بود که اولش با جیغ و داد بود و بعدش هانیه راحت داشت به محمد کون میداد
هانیه با دست زد کنار کون من و گفت این کون تپلو کی اقا فرهاد باز میکنه که من دستشو پس زدم و گفتم من مثل تو جنده نیستم یه اخمی بهم کرد و گفت جنده ی چی قراره بیاد خواستگاریم ازدواج کنیم منم گفتم باشه بشین تا بیاد
یه روز که خونه نشسته بودم ساعت 2 ظهر بود حدودا فرهاد بهم پیام داد بیا جلوی در ببینمت دارم از جلوی در رد میشم این کار رو خیلی وقتا انجام میداد و گذری همو میدیدیم وقتی رفتم جلوی در با موتور اومد اروم کنارم وایساد بوی الکل میداد با دست زد روی کونم که شوکه شدم اولین بار بود لمسم میکرد دستشو دوباره گذاشتم کنار کونم دستشو پس زدم و از ترس سریع رفتم داخل خونه و در رو بستم و بهش پیام دادم دیگه نمیخوام ببینمش و باهاش کات کردم
چند ماهی گذشته بود و من با پسری آشنا شده بودم به اسم رضا که خیلی سر به زیر و با ادب بود و ده سالی ازم بزرگ تر بود
با رضا خیلی راحت و با آرامش بودم رضا طوری بود که بعضی وقتا حتی منم حرف سکسی میزدم رضا میگفت این حرفا رو نزن من تو رو به عنوان همسرم میخوام که تو موقعیت مناسب ازدواج کنیم
چند ماهی از رابطه ی من و رضا گذشته بود که فرهاد پیام داد تا دوباره باهام دوست شه اما من عاشق و شیفته ی رضا شده بودم بدون اعتنا به پیامش بلاکش کردم و جوابشو ندادم با رضا خیلی خوب بودم رضا خیلی فهمیده بود حتی باهاش خونشون هم تنها رفته بودیم با تاپ ساپورت جلوش میچرخیدم اما هیچ دستی بهم نمیزد فقط چند باری پیشونیمو بوسیده بود
یه شب هانیه اومد خونمون یکم با هم صحبت کردیم هانیه در جریان تمام زندگیه من بود یکم باهام صحبت کرد که با رضا کات کنم و با فرهاد اوکی شم اما من تمام دلم با رضا بود
هانیه دیگه شده بود جنده ی محمد و کلی زیرش خوابیده بود حتی دو سه بار کونشو دیده بودم که دیگه باز باز شده بود حتی یه بار انگشتمو کردم داخل کونش راحت میرفت هانیه ای که حالا فقط 16 17 سالش بود شده بود یه جنده ی تمام عیار که مطمئن بودم فقط زیر محمد نخوابیده
هانیه و من مثل خواهر بودیم آنقدر نزدیک که حتی با هم حموم هم رفته بودیم چند باری لز هم کرده بودیم با اینکه به همجنس میلی نداشتم اما بخاطر هانیه راض
#تجاوز #دوست_پسر
سلام
اسمم مریم و الان 27 سالمه خاطره ام مال دوران جوونیمه
من یه دختر تپل و سر به زیر تو خانواده ی معمولی بودم اما از درون یه دختر شیطون یادمه از لحاظ جسته از بقیه همکلاسیام تپل تر بودم تو محله ی خودمون مدرسه میرفتم یه دوست صمیمی داشتم به اسم هانیه که باهم همسایه و همکلاس بودیم هانیه خیلی شیطون تر از من بود و تا اون موقع یکی دوتا دوست پسر داشت و در حد حرف زدن باهاشون بود توی امتحانات نوبت اول بودیم که هانیه با پسری به اسم محمد دوست بود و باهاش صحبت میکرد چند باری هم همدیگه رو تو راه مدرسه دیده بودن و یه روز هم که محمد با دوستش فرهاد اومده بود منم کنار هانیه بودم که فرهاد به محمد گفته بوده از من خوشش اومده
محمد شبش با هانیه مطرح میکنه تا منو با فرهاد اوکی کنه بعد کلللی سر و کله زدن هانیه منو با فرهاد اشنا کرد که ای کاش این اتفاق نمی افتاد
چند روزی با فرهاد صحبت کردم فرهادی پسری بود 20 ساله و دعوایی و مشروب خور دقیقا مثل محمد بعد گذشت چند ماه از دوستی ما دقیقا تعطیلات تابستون بود که هانیه به من گفت که بیا با محمد و فرهاد بریم بیرون یه دوری بزنیم اما من قبول نکردم چند وقتی گذشت که هانیه از رابطه ی جنسیش با محمد برام تعریف کرد که با محمد دو سه باری در حد لاپایی رابطه داشته و جرقه ی شیطنت منو روشن کرد از همون روزا بود فرهاد بهم اصرار میکرد باهم بیرون بریم یا تو چتا حرفای سکسی میزد اما من از ترس بچه بودنم هیچ وقت بیرون نرفتم تا اینکه یه روز فرهاد گیر داد حداقل بدن منو لخت ببینه و بعد از کلی جنگ دعوا من از بدنم فیلم گرفتم لباسامو دراوردم و لخت شدم و برای فرهاد فرستادم که ای کاش میمردم و این کار رو نمیکردم
گوشی رو روی صندلی فیکس کردم و من کم عقل با چهره ی مشخص جلوی دوربین ایستادم اول تیشرتمو در آوردم و بعد شلوارمو سوتینمو باز کردم و سینه هامو جلوی دوربین به نمایش گذاشتم برگشتم و شورتمو دراوردم خم شدم کونمو با دستم باز کردم سوراخ کونمو به نمایش گذاشتم
فیلم رو برای فرهاد فرستادم و فرهاد شروع به تعریف کردن از بدن تپل و گوشتیه من کرد به طوری که میگفت باید کونمو افتتاح کنه و اولین کیری باشه که داخلش میکنه و من که شهوتی و خیس بودم از تعریفاش ذوق میکردم
یه روز که خونه بودم هانیه اومد و گوشیش رو در اورد داد دستم و فیلمی رو پلی کرد که با جیغ و داد هانیه شروع شد چهره ای مشخص نبود اما میتونستم بفهمم بدن و صدا مال هانیس به خودم اومدم که هانیه گفت اینم فیلم اولین کون دادنم برای بهترین دوستم
فیلم فقط بیست یا سی ثانیه بود که اولش با جیغ و داد بود و بعدش هانیه راحت داشت به محمد کون میداد
هانیه با دست زد کنار کون من و گفت این کون تپلو کی اقا فرهاد باز میکنه که من دستشو پس زدم و گفتم من مثل تو جنده نیستم یه اخمی بهم کرد و گفت جنده ی چی قراره بیاد خواستگاریم ازدواج کنیم منم گفتم باشه بشین تا بیاد
یه روز که خونه نشسته بودم ساعت 2 ظهر بود حدودا فرهاد بهم پیام داد بیا جلوی در ببینمت دارم از جلوی در رد میشم این کار رو خیلی وقتا انجام میداد و گذری همو میدیدیم وقتی رفتم جلوی در با موتور اومد اروم کنارم وایساد بوی الکل میداد با دست زد روی کونم که شوکه شدم اولین بار بود لمسم میکرد دستشو دوباره گذاشتم کنار کونم دستشو پس زدم و از ترس سریع رفتم داخل خونه و در رو بستم و بهش پیام دادم دیگه نمیخوام ببینمش و باهاش کات کردم
چند ماهی گذشته بود و من با پسری آشنا شده بودم به اسم رضا که خیلی سر به زیر و با ادب بود و ده سالی ازم بزرگ تر بود
با رضا خیلی راحت و با آرامش بودم رضا طوری بود که بعضی وقتا حتی منم حرف سکسی میزدم رضا میگفت این حرفا رو نزن من تو رو به عنوان همسرم میخوام که تو موقعیت مناسب ازدواج کنیم
چند ماهی از رابطه ی من و رضا گذشته بود که فرهاد پیام داد تا دوباره باهام دوست شه اما من عاشق و شیفته ی رضا شده بودم بدون اعتنا به پیامش بلاکش کردم و جوابشو ندادم با رضا خیلی خوب بودم رضا خیلی فهمیده بود حتی باهاش خونشون هم تنها رفته بودیم با تاپ ساپورت جلوش میچرخیدم اما هیچ دستی بهم نمیزد فقط چند باری پیشونیمو بوسیده بود
یه شب هانیه اومد خونمون یکم با هم صحبت کردیم هانیه در جریان تمام زندگیه من بود یکم باهام صحبت کرد که با رضا کات کنم و با فرهاد اوکی شم اما من تمام دلم با رضا بود
هانیه دیگه شده بود جنده ی محمد و کلی زیرش خوابیده بود حتی دو سه بار کونشو دیده بودم که دیگه باز باز شده بود حتی یه بار انگشتمو کردم داخل کونش راحت میرفت هانیه ای که حالا فقط 16 17 سالش بود شده بود یه جنده ی تمام عیار که مطمئن بودم فقط زیر محمد نخوابیده
هانیه و من مثل خواهر بودیم آنقدر نزدیک که حتی با هم حموم هم رفته بودیم چند باری لز هم کرده بودیم با اینکه به همجنس میلی نداشتم اما بخاطر هانیه راض