من اهل دلِ کعبهی ماهِ تو شدستم
دلدادهی جان، سائل راهِ تو شدستم
در وصف تو خورشید به حیرت شده هر روز
محوِ رُخِ تابان و نگاهِ تو شدستم
هر ذره ز خاکم به تمنای تو برخاست
من بندهی خاکِ سر راهِ تو شدستم
چشمان تو دریای تماشایِ الهی
غرق طلب و شوق وصالِ تو شدستم
مستانه زدم دل به دلِ آینهرویت
دیوانه و افتاده جام تو شدستم
از زمزمهی زلفِ رهایت همه شبها
کو موی سیاه؟ رنگ پگاه تو شدستم
هر پاره ز جانم سخنی از تو بگوید
من غرق غزلخوانی ماهِ تو شدستم
#امین_عیالوار
دلدادهی جان، سائل راهِ تو شدستم
در وصف تو خورشید به حیرت شده هر روز
محوِ رُخِ تابان و نگاهِ تو شدستم
هر ذره ز خاکم به تمنای تو برخاست
من بندهی خاکِ سر راهِ تو شدستم
چشمان تو دریای تماشایِ الهی
غرق طلب و شوق وصالِ تو شدستم
مستانه زدم دل به دلِ آینهرویت
دیوانه و افتاده جام تو شدستم
از زمزمهی زلفِ رهایت همه شبها
کو موی سیاه؟ رنگ پگاه تو شدستم
هر پاره ز جانم سخنی از تو بگوید
من غرق غزلخوانی ماهِ تو شدستم
#امین_عیالوار