دشمنسازی؛ ابزار بقای دیکتاتورها
✍ حسین حسینی پناه
دشمنسازی به عنوان یک راهبرد اساسی، همواره در طول تاریخ توسط رهبران مستبد و دیکتاتورها به کار گرفته شده است. این پدیده نه تنها در سطح جوامع، بلکه در سازمانها و گروههای کوچکتر نیز مشاهده میشود. دیکتاتورها با ایجاد تصویری خصمانه از یک دشمن خارجی یا داخلی، سعی در توجیه اقدامات سرکوبگرانه خود و حفظ قدرت مطلق خویش دارند. اما چرا دشمنسازی برای دیکتاتورها اینقدر حیاتی است؟
1⃣ ایجاد یک تهدید مشترک برای انسجام درونی
انسانها زمانی بیشترین همبستگی را نشان میدهند که احساس کنند تهدیدی مشترک آنها را هدف قرار داده است. دیکتاتورها با معرفی یک دشمن خارجی یا داخلی، مردم یا کارکنان را در برابر "دیگری" متحد میکنند تا وفاداری و همبستگی حول محور خود را افزایش دهند.
2⃣ منحرف کردن توجه از ناکارآمدیها
دیکتاتورها معمولاً در اداره کشور یا سازمان ضعفهای قابل توجهی دارند. دشمنسازی باعث میشود توجه افراد از مشکلات واقعی (مانند فساد، سوءمدیریت، ناکارآمدی) به سمت دشمن خیالی یا بزرگنماییشده منحرف شود. این تاکتیک به دیکتاتورها اجازه میدهد تا مسئولیت شکستها و ناکامیها را به گردن دیگران بیندازند و خود را از پاسخگویی معاف کنند.
3⃣ توجیه سرکوب و کنترل شدید
از منظر روانشناسی قدرت، دیکتاتورها برای افزایش کنترل بر جامعه یا سازمان، نیاز به توجیه دارند. دشمنسازی این توجیه را فراهم میکند و به آنها این امکان را میدهد که محدودیتهای بیشتری بر آزادیها اعمال کنند، نظارتها را تشدید کرده و حتی مخالفان را سرکوب نمایند؛ همه اینها به بهانه "مقابله با تهدید".
در چنین شرایطی، هر گونه اعتراض یا انتقاد به عنوان خیانت تلقی میشود و سرکوب آن توجیهپذیر میگردد.
4⃣ ایجاد یک تصویر قهرمانانه از خود
دیکتاتورها دوست دارند به عنوان ناجی و قهرمان معرفی شوند. آنها با خلق دشمنی که "مردم" یا "سازمان" را تهدید میکند، خود را در مقام منجی قرار میدهند که تنها راه مقابله با این خطر است. این تاکتیک باعث میشود افراد بیشتری به آنها وابسته شوند و جایگاهشان مستحکمتر گردد.
5⃣ ایجاد فضای ترس و تضعیف تفکر انتقادی
دشمنسازی فضایی از ترس و ناامنی ایجاد میکند که در آن افراد از پرسیدن سوالات انتقادی پرهیز میکنند. نگرانی از متهم شدن به همکاری با "دشمن" باعث میشود افراد از جریان حاکم تبعیت کنند و کمتر جرأت تحلیل و نقد داشته باشند. در نتیجه، تفکر انتقادی تضعیف شده و فرمانبرداری کورکورانه افزایش مییابد.
کانال مدیریت منابع انسانی شایستگی محور
@CBHRM
✍ حسین حسینی پناه
دشمنسازی به عنوان یک راهبرد اساسی، همواره در طول تاریخ توسط رهبران مستبد و دیکتاتورها به کار گرفته شده است. این پدیده نه تنها در سطح جوامع، بلکه در سازمانها و گروههای کوچکتر نیز مشاهده میشود. دیکتاتورها با ایجاد تصویری خصمانه از یک دشمن خارجی یا داخلی، سعی در توجیه اقدامات سرکوبگرانه خود و حفظ قدرت مطلق خویش دارند. اما چرا دشمنسازی برای دیکتاتورها اینقدر حیاتی است؟
1⃣ ایجاد یک تهدید مشترک برای انسجام درونی
انسانها زمانی بیشترین همبستگی را نشان میدهند که احساس کنند تهدیدی مشترک آنها را هدف قرار داده است. دیکتاتورها با معرفی یک دشمن خارجی یا داخلی، مردم یا کارکنان را در برابر "دیگری" متحد میکنند تا وفاداری و همبستگی حول محور خود را افزایش دهند.
2⃣ منحرف کردن توجه از ناکارآمدیها
دیکتاتورها معمولاً در اداره کشور یا سازمان ضعفهای قابل توجهی دارند. دشمنسازی باعث میشود توجه افراد از مشکلات واقعی (مانند فساد، سوءمدیریت، ناکارآمدی) به سمت دشمن خیالی یا بزرگنماییشده منحرف شود. این تاکتیک به دیکتاتورها اجازه میدهد تا مسئولیت شکستها و ناکامیها را به گردن دیگران بیندازند و خود را از پاسخگویی معاف کنند.
3⃣ توجیه سرکوب و کنترل شدید
از منظر روانشناسی قدرت، دیکتاتورها برای افزایش کنترل بر جامعه یا سازمان، نیاز به توجیه دارند. دشمنسازی این توجیه را فراهم میکند و به آنها این امکان را میدهد که محدودیتهای بیشتری بر آزادیها اعمال کنند، نظارتها را تشدید کرده و حتی مخالفان را سرکوب نمایند؛ همه اینها به بهانه "مقابله با تهدید".
در چنین شرایطی، هر گونه اعتراض یا انتقاد به عنوان خیانت تلقی میشود و سرکوب آن توجیهپذیر میگردد.
4⃣ ایجاد یک تصویر قهرمانانه از خود
دیکتاتورها دوست دارند به عنوان ناجی و قهرمان معرفی شوند. آنها با خلق دشمنی که "مردم" یا "سازمان" را تهدید میکند، خود را در مقام منجی قرار میدهند که تنها راه مقابله با این خطر است. این تاکتیک باعث میشود افراد بیشتری به آنها وابسته شوند و جایگاهشان مستحکمتر گردد.
5⃣ ایجاد فضای ترس و تضعیف تفکر انتقادی
دشمنسازی فضایی از ترس و ناامنی ایجاد میکند که در آن افراد از پرسیدن سوالات انتقادی پرهیز میکنند. نگرانی از متهم شدن به همکاری با "دشمن" باعث میشود افراد از جریان حاکم تبعیت کنند و کمتر جرأت تحلیل و نقد داشته باشند. در نتیجه، تفکر انتقادی تضعیف شده و فرمانبرداری کورکورانه افزایش مییابد.
کانال مدیریت منابع انسانی شایستگی محور
@CBHRM