دنیای کتاب و عکس‌های من.


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Картинки и фото


(متنایی که از کتاب ها میزارم فقط تعدادی از کتابارو خوندم نه همشون.)
ارتباط با من:
https://t.me/RedChtBot?start=7139097908

Связанные каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Статистика
Фильтр публикаций


آهنگ نمیزارم اینجا، فقط چون انگار لحظه های خوب زندگیمو میاره جلوی چشمم.




..


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


من بیش‌تر وقت‌ها آدم بسیار سخت‌گیری‌ام و اصلاً نمی‌بخشم. اما در مورد او برعکس هم بود.

نازنین_ داستایوفسکی




ادمین جدید🎀




نمی‌دانی چه بهشتی می‌خواستم برایت بسازم. بهشتی که در جان خودم بود. بهشتم را دور تو بر پا می‌کردم! عیبی نداشت اگر دوستم هم نمی‌داشتی، مگر چه می‌شد؟ همه‌چیز همان‌طور می‌ماند، می‌گذاشتیم همان‌طور بماند. فقط مثل یک دوست با من حرف می‌زدی، کنار هم خوش بودیم و می‌خندیدیم و شادمانه به چشم هم نگاه می‌کردیم و زندگی به همین منوال خوش‌خوشک می‌گذشت. حتی اگر عاشق آدم دیگری هم می‌شدی عیبی نداشت. تو با او خوش‌وخندان می‌رفتی و من از آن طرف خیابان نگاه‌تان می‌کردم…
همهٔ این‌ها هیچ اهمیتی ندارد اگر او فقط یک‌بار دیگر چشم‌هایش را باز کند.

نازنین_ داستایوفسکی




درد این‌جاست که آدمیزاد روی زمین تنهاست. پهلوانی روسی بود که عربده زد: روی این خاک یک آدم زنده پیدا می‌شود؟! من پهلوان نیستم، اما همین را می‌پرسم و هیچ جوابی نمی‌آید. می‌گویند خورشید همه‌چیز را جان دوباره می‌دهد. حالا ببینید خورشید را، انگار خودش هم مُرده، مگر نه؟ همه‌چیز مُرده، هر جا را نگاه کنی جز نعش نمی‌بینی. فقط یک مشت آدم مانده‌اند و دورشان جز خاموشی هیچ نیست؛ این است دنیا. چه کسی می‌گفت: آدم‌ها، آهای آدم‌ها، همدیگر را دوست داشته باشید؟ این حرف را چه کسی زد؟ آونگ ساعت همچنان بی‌احساس و چندش‌آور ضربه می‌زند، دوی نیمه‌شب است.
کفش‌های کوچولویش کنار تخت انگار انتظارش را می‌کشند… نه، واقعاً فردا که ببرندش من چه‌کار کنم؟
نازنین_




من استاد حرف زدن در سکوتم! کل زندگی‌ام در سکوت حرف زده‌ام و در سکوت تراژدی‌های زیادی را با خودم زندگی کرده‌ام.
نازنین_


امشب فهمیدم کسایی ام هستن که این چنلو چک کنن، خوشحالم⭐️


سلام تنهایی
که دور میکنی‌ام
از این جماعتِ کور!
چه می‌شد از این "دور"
کشان‌کشان ببری
به دورتر هایم؟


تو از آب بهتری. تو از ابر بهتری. تو به سپیده دم خواهی رسید. مبادا بلغزی. من دوست توام و دست تو را می گیرم. روان باش که پرندگان چنین اند و گیاهان چنین اند. چون به درخت رسیدی به تماشا بمان. تماشا تو را به آسمان خواهد برد. در زمانه ما نگاه کردن نیاموخته اند و درخت جز آرایش خانه نیست و هیچ کس گلهای حیاط همسایه را باور ندارد. پیوندها گسسته. کسی در مهتاب راه نمی رود و از پرواز کلاغی هشیار نمی شود و خدا را کنار نرده ایوان نمی بیند و ابدیت را در جام آب خوری نمی یابد.
در چشم ها شاخه نیست. در رگ ها آسمان نیست. در این زمانه درخت ها از مردمان خرم ترند. کوه ها از آرزوها بلند ترند. نی ها از اندیشه ها راست ترند. برف ها از دلها سپیدترند.

— سهراب سپهرى




Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


#us 🌱



Показано 20 последних публикаций.