مِتی می گفت: چندی پیش کین-یە شاعر می پرسید کە آیا در زمانە ما شعر ساختن در وصف طبیعت جایز است؟جوابش دادم،آری.پس از مدتی کە او را باز دیدم،پرسیدم:در وصف طبیعت شعری سرودەای؟جواب داد:نە.پرسیدم چرا؟گفت:یکبار سعی کردم صدای ریزش قطرەهای باران را آنطور وصف کنم کە بە خوانندە احساس مطبوعی دست دهد.در این بارە فکر می کردم و گەگاه خطی می نوشتم.در ضمن پی بردم کە این صدای ریزش باران باید در گوش همە،ترنم خوشی باشد.حتی برای آنها کە سقفی بەروی سر ندارند و وقتی می خواهند بخوابند آب در گریبانشان می چکد.در مقابل این وظیفە بە ترس افتادم و منصرف شدم.
درحالی کە می کوشیدم وسوسەاش کنم گفتم:هنر کە بە یک امروز چشم ندوختە.ترنم باران همیشە خواهد بود.بنابراین شعری در وصف آن می توانست پایندە بماند.کین_یە افسردە جواب داد:آری،روزی کە دیگر باران در گریبان هیچ خفتەای نچکید،می شود از این شعر ها گفت.
اندیشەهای مِتی
برتولت برشت
تصویر کودک فلسطینی در سرما
درحالی کە می کوشیدم وسوسەاش کنم گفتم:هنر کە بە یک امروز چشم ندوختە.ترنم باران همیشە خواهد بود.بنابراین شعری در وصف آن می توانست پایندە بماند.کین_یە افسردە جواب داد:آری،روزی کە دیگر باران در گریبان هیچ خفتەای نچکید،می شود از این شعر ها گفت.
اندیشەهای مِتی
برتولت برشت
تصویر کودک فلسطینی در سرما