.
از آن هجوم خسته ی تلخ
در مسیر ابتذال یک باور
تا پوسته ی شیدایی آفتاب
در بطن زایشی دوباره
از قرن تاول زده ی سیاهی
تا تجزیه ی خاک یک اسطوره
هیچ نمانده ....
فریاد حنجره
کجای زمانه را پر می کند
که آوار نشود این تباهی
بر روزگار مصیبت،
کجای مغز های تو خالی
اسارت لبخند را
حق دانسته اند
که زخم های پنهان را
بر دردهای دیرین
آن چنان خشمانه می کوبند
که نفس در حجم خون
رها می شود...
از لقمه های لاغر
تا دردهای رهایی
هیچ نمانده
جز نگاهی پریشان
که طغیان دردها را
در سکوت می شمارد
#مریم_پورقلی
@maryampurgholi
@Ayene_eshgh
از آن هجوم خسته ی تلخ
در مسیر ابتذال یک باور
تا پوسته ی شیدایی آفتاب
در بطن زایشی دوباره
از قرن تاول زده ی سیاهی
تا تجزیه ی خاک یک اسطوره
هیچ نمانده ....
فریاد حنجره
کجای زمانه را پر می کند
که آوار نشود این تباهی
بر روزگار مصیبت،
کجای مغز های تو خالی
اسارت لبخند را
حق دانسته اند
که زخم های پنهان را
بر دردهای دیرین
آن چنان خشمانه می کوبند
که نفس در حجم خون
رها می شود...
از لقمه های لاغر
تا دردهای رهایی
هیچ نمانده
جز نگاهی پریشان
که طغیان دردها را
در سکوت می شمارد
#مریم_پورقلی
@maryampurgholi
@Ayene_eshgh