اسلام رحمانی آیینِ فرقه و نژاد
اسلام فقط یک ذاتِ انتزاعیِ توهمآمیز است. آیینِ فرقه و نژاد است. در اسلام مرزهای حقیقت و دیانت را خشونت و قدرت تعیین میکند. اسلامِ واقعی همین فرقهگراییها و برداشتهایی است که جز کشتار و تاریکی ارمغان دیگری نداشتهاند. اسلام دین صلح و مهربانی و دانش نیست، آیینِ فرقهها و نژادگرایی است. نه کشتیِ شکسته شیعه آدمی را به ساحلِ نجات میرساند و نه در خشونتهای اهل سنت نور نجاتی میدرخشد. شیعه و سنی در بنبستِ کور و گذرناپذیر فرقه و نژاد گرفتار ماندهاند.
داعش و طالبان امروزیترین روایتِ اهل سنت از اسلاماند. گروههایی که کشتارگاه صحرایی راه انداختهاند. روایتِ شیعی به مراتب بدتر از روایتِ اهل سنت و بر نسب و خون و برتریِ نژادی استوار است. انحصار امامت در اولاد فاطمه و علی از ریشه نژادگرایانه است و دین را در ضرورتهای بیولوژیک فرو میکاهد.
اگر در روایتِ اهل سنت حاکم حتی ستمگر باشد، ساحتِ تاریکِ خدا تلقی میگردد، ولی در روایتِ شیعی خون و نسب است که ساحتِ قدسی و الاهی پیدا میکند. هرگز نمیتوان برای روایتِ شیعی توجیه اخلاقی آورد، تبیینِ آن خونی و بیولوژیکی است.
تعدادی از امامان که نه از لحاظ عملی نقش مهمی در تاریخ ایفاء کردهاند و نه اثر علمی و نظری از آنها بر جا مانده، بیهیچ دلیلی و صرفاً به خاطر خون و انتساب به فاطمه و علی آنها را امام و پیشوا میدانند و بر مردم ولایت و قیمومیت دارند. بدون شک هیچ قرائتی از دین را نمیتوان نژادگرایانهتر از قرائتِ شیعی در جهان یافت، قرائتی كه نور الاهی فقط در خون و نژاد میدرخشد.
@AtheistsChannel
اسلام فقط یک ذاتِ انتزاعیِ توهمآمیز است. آیینِ فرقه و نژاد است. در اسلام مرزهای حقیقت و دیانت را خشونت و قدرت تعیین میکند. اسلامِ واقعی همین فرقهگراییها و برداشتهایی است که جز کشتار و تاریکی ارمغان دیگری نداشتهاند. اسلام دین صلح و مهربانی و دانش نیست، آیینِ فرقهها و نژادگرایی است. نه کشتیِ شکسته شیعه آدمی را به ساحلِ نجات میرساند و نه در خشونتهای اهل سنت نور نجاتی میدرخشد. شیعه و سنی در بنبستِ کور و گذرناپذیر فرقه و نژاد گرفتار ماندهاند.
داعش و طالبان امروزیترین روایتِ اهل سنت از اسلاماند. گروههایی که کشتارگاه صحرایی راه انداختهاند. روایتِ شیعی به مراتب بدتر از روایتِ اهل سنت و بر نسب و خون و برتریِ نژادی استوار است. انحصار امامت در اولاد فاطمه و علی از ریشه نژادگرایانه است و دین را در ضرورتهای بیولوژیک فرو میکاهد.
اگر در روایتِ اهل سنت حاکم حتی ستمگر باشد، ساحتِ تاریکِ خدا تلقی میگردد، ولی در روایتِ شیعی خون و نسب است که ساحتِ قدسی و الاهی پیدا میکند. هرگز نمیتوان برای روایتِ شیعی توجیه اخلاقی آورد، تبیینِ آن خونی و بیولوژیکی است.
تعدادی از امامان که نه از لحاظ عملی نقش مهمی در تاریخ ایفاء کردهاند و نه اثر علمی و نظری از آنها بر جا مانده، بیهیچ دلیلی و صرفاً به خاطر خون و انتساب به فاطمه و علی آنها را امام و پیشوا میدانند و بر مردم ولایت و قیمومیت دارند. بدون شک هیچ قرائتی از دین را نمیتوان نژادگرایانهتر از قرائتِ شیعی در جهان یافت، قرائتی كه نور الاهی فقط در خون و نژاد میدرخشد.
@AtheistsChannel