.
یکی از مکانیزمهای دفاعی ناپختهی روانی، دلیلتراشی (Rationalization) است.
دلیلتراشی یعنی توجیه رفتاری که نشان دادهایم در حالیکه دلایلی اصلی آنرا نمیدانیم.
بدین صورت که ما غالباً در اثر محرکهای نامعلومی کاری را انجام میدهیم، اما بعداً دلایلی را برای انجام آن بیان میکنیم که به دور از واقعیت است. زیرا میخواهیم نشان دهیم که طرز رفتار ما نتیجهی تفکر و آگاهی کامل بوده است.
در واقع این دلایل توجیه عمل پس از انجام آن است که برای فریب دادن خود عنوان میکنیم.
در مکانیسم دلیلتراشی ما معمولاً از میان مجموعه عللی که رفتار ما را موجب شدهاند قابل قبولترین و پسندیدهترین آنها را انتخاب و بیان میکنیم. علل بیان شده آنهایی هستند که شعور خودآگاه آنها را علت میداند، در صورتیکه عوامل مبهم و نامفهومی در ضمیر ناخودآگاه وجود دارد که علت اصلی رفتار را تشکیل میدهند.
برخی از مصادیق دلیلتراشی عبارتند از:
- پرهیز از مسوولیتپذیری (Avoiding Responsibility):
من شغلی که را که برای آن درخواست داده بودم نپذیرفتم، چون به هر حال آنرا نمیخواستم!
- توجیه رفتارهای پرخطر (Justifying unhealthy habits):
زندگی خیلی کوتاه است پس لذتش را ببر!
- سرزنش دیگران (Blaming Others):
رئیسم باعث شد چنین رفتار کنم!
- پرهیز از مواجه شدن (Avoiding Confrontation):
ما خیلی باهم متفاوت بودیم، توجیه پس از جدایی!
استفاده افراطی از این دفاع در کنار عقاید غلط و اوهام و هذیان حتی میتواند یکی از علایم سایکوز باشد. زیرا شخصی که در پسِ دیوارِ دفاعیِ دلایلی غیر حقیقی، پنهان شده باشد، رفته رفته از درک حقایق و دلایل محسوس و منطقی که در مقابلش قرار دارند عاجز میماند و از واقعیت بیرونی فاصله میگیرد.......
.
یکی از مکانیزمهای دفاعی ناپختهی روانی، دلیلتراشی (Rationalization) است.
دلیلتراشی یعنی توجیه رفتاری که نشان دادهایم در حالیکه دلایلی اصلی آنرا نمیدانیم.
بدین صورت که ما غالباً در اثر محرکهای نامعلومی کاری را انجام میدهیم، اما بعداً دلایلی را برای انجام آن بیان میکنیم که به دور از واقعیت است. زیرا میخواهیم نشان دهیم که طرز رفتار ما نتیجهی تفکر و آگاهی کامل بوده است.
در واقع این دلایل توجیه عمل پس از انجام آن است که برای فریب دادن خود عنوان میکنیم.
در مکانیسم دلیلتراشی ما معمولاً از میان مجموعه عللی که رفتار ما را موجب شدهاند قابل قبولترین و پسندیدهترین آنها را انتخاب و بیان میکنیم. علل بیان شده آنهایی هستند که شعور خودآگاه آنها را علت میداند، در صورتیکه عوامل مبهم و نامفهومی در ضمیر ناخودآگاه وجود دارد که علت اصلی رفتار را تشکیل میدهند.
برخی از مصادیق دلیلتراشی عبارتند از:
- پرهیز از مسوولیتپذیری (Avoiding Responsibility):
من شغلی که را که برای آن درخواست داده بودم نپذیرفتم، چون به هر حال آنرا نمیخواستم!
- توجیه رفتارهای پرخطر (Justifying unhealthy habits):
زندگی خیلی کوتاه است پس لذتش را ببر!
- سرزنش دیگران (Blaming Others):
رئیسم باعث شد چنین رفتار کنم!
- پرهیز از مواجه شدن (Avoiding Confrontation):
ما خیلی باهم متفاوت بودیم، توجیه پس از جدایی!
استفاده افراطی از این دفاع در کنار عقاید غلط و اوهام و هذیان حتی میتواند یکی از علایم سایکوز باشد. زیرا شخصی که در پسِ دیوارِ دفاعیِ دلایلی غیر حقیقی، پنهان شده باشد، رفته رفته از درک حقایق و دلایل محسوس و منطقی که در مقابلش قرار دارند عاجز میماند و از واقعیت بیرونی فاصله میگیرد.......
.