من پدر و مادرم را دوست دارم
اما...
مسئول خوشحالی پدرم نیستم!
مسئول خوشحالی مادرم نیستم!
من مسئول اضطراب، نگرانی و احساس گناه مادرم نیستم.
من مسئول شرم و دسترسیناپذیری پدرم نیستم.
بزرگ شدن در برخی فرهنگها به این معناست که احساس گناه کنی.
گناه من است که پدر و مادرم دعوا میکنند.
گناه من است که آنها خوشحال نیستند.
من باید کاری کنم که آنها خوشحال باشند. من باید مشکلاتشان را حل کنم.
سالها طول کشید تا این احساس گناه را درک کنم و یاد بگیرم که من تنها میتوانم پدر و مادرم را حمایت کنم. و نمیتوانم مسئولیت خوشحالی آنها را برعهده بگیرم.
چرا که آنها تنها خودشان مسئول خوشحالیشان هستند.
🔮@zehnpooya
.
اما...
مسئول خوشحالی پدرم نیستم!
مسئول خوشحالی مادرم نیستم!
من مسئول اضطراب، نگرانی و احساس گناه مادرم نیستم.
من مسئول شرم و دسترسیناپذیری پدرم نیستم.
بزرگ شدن در برخی فرهنگها به این معناست که احساس گناه کنی.
گناه من است که پدر و مادرم دعوا میکنند.
گناه من است که آنها خوشحال نیستند.
من باید کاری کنم که آنها خوشحال باشند. من باید مشکلاتشان را حل کنم.
سالها طول کشید تا این احساس گناه را درک کنم و یاد بگیرم که من تنها میتوانم پدر و مادرم را حمایت کنم. و نمیتوانم مسئولیت خوشحالی آنها را برعهده بگیرم.
چرا که آنها تنها خودشان مسئول خوشحالیشان هستند.
🔮@zehnpooya
.