یک اصل را هرگز فراموش نکنید:
" بر روی زمین، مالکِ هر چیزی که شوید، زندانیِ آن هم خواهید بود. "
فرقی نمیکند این مالکیت، تملک بر یک باغچه یا طویله یا خانه باشد. یا مالکیت بر یک شغل، پیشه یا حرفه. مالکِ یک عنوان یا یک لقب شدن. مالکِ سر و همسر و بچه شدن! ...
کشاورز اگر مالکِ کشتزاریست، اسیرِ آن تکه زمین هم هست! زمینی که عمرش را به پای آن میریزد و ایبسا که بر همان هم میمیرد. و هرگز در او جهانگردی متولد نخواهد شد.
مالکِ هر چیزی که شوید، زندانیِ آن هم خواهید بود. این را فراموش نکنید.
و در این زمانهی سودازده و سوداگر، "بازار" همیشه شما را تشویق به "مالک شدن" میکند. و همه چیز امروز بازاری دارد حتی عشق و ازدواج!
بازار میگوید: شما هیچ چیز نیستید تا مالکِ "چیزی" نباشید. آنچه دارید، آن هستید. و این قانونی غیر قابلِ تخطی است. "اموال شما" همان "شماست".
شما مدرک دکتریتان هستید. مغازهی بقالیتان هستید. عنوان وزارت و وکالتتانید...
یا عناوینی عامیانهتر مثل زنِ فلانی، شوهر فلانی، نوکرِ فلانی، اربابِ فلانی، مادرِ فلان بچه، پدرِ فلان شخص.
اما "بازار" هرگز در مورد "اسارتِ پس از مالکیت" حرفی نمیزند. هر بازاری فقط به وجود آمده تا شما را تشویق به خرید کند. در بازارِ عشق و ازدواج، حرفی و سخنی از اسیر یک مرد یا یک زن شدن، نیست!
در بازار کنکور و "انتخاب رشته" حرفی از اسارتِ همهی عمرتان به یک "مدرک" یک عنوان تحصیلی نیست... و در بازارِ شهرت و قدرت سخنی از اسارتی که آن مقام برای شما به همراه خواهد آورد.
قصههای زیادی وجود دارد از آدمهایی که در نظر دیگران ظاهراً "همه چیز" داشتهاند، اما آنرا رها کردهاند تا "آزاد" باشند. شاهزادگانی که تخت ولیعهدی را فرونهاده و گریختهاند. کهنترینشان "بودا" و تازهترینشان همین پرنس انگلیسی که تاج و تخت فاخر بریتانیا را رها کرده و با همسرش به آمریکا پناهنده شده!...
مالکیتهای بزرگ، اسارتهای بزرگاند. این چیزی است که "بازار" به شما نمیگوید...
#ادبیات
#شعر
#موسیقی
@yeganeh_mehr
یا:
t.me/yeganeh_mehr
" بر روی زمین، مالکِ هر چیزی که شوید، زندانیِ آن هم خواهید بود. "
فرقی نمیکند این مالکیت، تملک بر یک باغچه یا طویله یا خانه باشد. یا مالکیت بر یک شغل، پیشه یا حرفه. مالکِ یک عنوان یا یک لقب شدن. مالکِ سر و همسر و بچه شدن! ...
کشاورز اگر مالکِ کشتزاریست، اسیرِ آن تکه زمین هم هست! زمینی که عمرش را به پای آن میریزد و ایبسا که بر همان هم میمیرد. و هرگز در او جهانگردی متولد نخواهد شد.
مالکِ هر چیزی که شوید، زندانیِ آن هم خواهید بود. این را فراموش نکنید.
و در این زمانهی سودازده و سوداگر، "بازار" همیشه شما را تشویق به "مالک شدن" میکند. و همه چیز امروز بازاری دارد حتی عشق و ازدواج!
بازار میگوید: شما هیچ چیز نیستید تا مالکِ "چیزی" نباشید. آنچه دارید، آن هستید. و این قانونی غیر قابلِ تخطی است. "اموال شما" همان "شماست".
شما مدرک دکتریتان هستید. مغازهی بقالیتان هستید. عنوان وزارت و وکالتتانید...
یا عناوینی عامیانهتر مثل زنِ فلانی، شوهر فلانی، نوکرِ فلانی، اربابِ فلانی، مادرِ فلان بچه، پدرِ فلان شخص.
اما "بازار" هرگز در مورد "اسارتِ پس از مالکیت" حرفی نمیزند. هر بازاری فقط به وجود آمده تا شما را تشویق به خرید کند. در بازارِ عشق و ازدواج، حرفی و سخنی از اسیر یک مرد یا یک زن شدن، نیست!
در بازار کنکور و "انتخاب رشته" حرفی از اسارتِ همهی عمرتان به یک "مدرک" یک عنوان تحصیلی نیست... و در بازارِ شهرت و قدرت سخنی از اسارتی که آن مقام برای شما به همراه خواهد آورد.
قصههای زیادی وجود دارد از آدمهایی که در نظر دیگران ظاهراً "همه چیز" داشتهاند، اما آنرا رها کردهاند تا "آزاد" باشند. شاهزادگانی که تخت ولیعهدی را فرونهاده و گریختهاند. کهنترینشان "بودا" و تازهترینشان همین پرنس انگلیسی که تاج و تخت فاخر بریتانیا را رها کرده و با همسرش به آمریکا پناهنده شده!...
مالکیتهای بزرگ، اسارتهای بزرگاند. این چیزی است که "بازار" به شما نمیگوید...
#ادبیات
#شعر
#موسیقی
@yeganeh_mehr
یا:
t.me/yeganeh_mehr