اسدالله، این تانکها نباید برسد به تهران، اگر برسد به تهران، دیگر شما مرا نمیبینید!
پیش از انقلاب و با تشدید ناآرامیها در تهران، حکومت وقت برای دفاع از پایتخت و برقراری امنیت، دو یگان ویژه به نام لشكر یک گارد و لشکر دوی گارد در نظر گرفته بود که محل استقرار آنها در هنگ جوانان شیر و خورشید [پادگان امام حسین امروزی] بود. گارد جاویدان نیز وظیفه محافظت از کاخهای شاه را برعهده داشت.
در روز هیجدهم بهمن ماه پنجاه و هفت که درگیریهای مسلحانه و ناآرامیها در تهران به اوج خود رسیده بود، حکومت وقت برای حفظ اماکن دولتی پایتخت، از لشکرهایی که در شهرهای نزدیک تهران مستقر بودند درخواست کمک کرد.
از جمله لشکرهایی که برای کمک به نیروهای شاهنشاهی به تهران فراخوانده شدند، یکی لشکر شانزده زرهی همدان و دیگری لشکر هشتادویک زرهی کرمانشاه بود.
نیروهای نفوذی و عناصر انقلابی درون ارتش، از واقعه باخبر شده و آیتالله خمینی را که چند روزی پیش از این به تهران بازگشته بود، در جریان نهادند.
میر اسدالله مدنی روحانی شیعه که بدلیل فعالیتهای ضدشاهنشاهی به دره مرادبیگ همدان تبعید شده بود در این زمان در همدان حضور داشت و رهبری مخالفان حکومت شاهنشاهی در همدان را عهدهدار بود.
مدنی میگوید: «امام از تهران به من زنگ زدند و گفتند: اسدالله، این تانکها نباید برسد به تهران، اگر برسد به تهران، دیگر شما مرا نمیبینید»
بلافاصله مدنی با عدهای از مردم جلسهای برگزار میکند و در پایان تصمیم گرفته میشود که عده زيادی از مردم در جادههای منتهی به تهران بخوابند و بنشینند و مانع حرکت کاروان نظامی بسمت تهران بشوند.
همین اتفاق هم افتاد و انبوه جمعیت به رهبری میراسدالله مدنی، سد راه کاروان نظامی و تانکهای لشکر زرهی همدان و کرمانشاه شدند. بدیهی است که اگر ارتش اراده میکرد با قوه قهریه و گشودن آتش و کشتن عدهای از جمعیت، میتوانست راه را باز کند و به حرکتش به سمت تهران ادامه دهد. اما ارتش دست به چنین اقدامی نزد.
در شهرهای دیگر نیز اتفاقات مشابهی رخ داد و نیروهای کمکی ارتش نتوانستند به تهران برسند و در نتیجه سه روز بعد حکومت پهلوی ساقط شد.
مأخذ
روزنامه جوان شهریور 1401
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
گردآوری و نگارش: تاریخ و داستان
@tarikhvadastan
پیش از انقلاب و با تشدید ناآرامیها در تهران، حکومت وقت برای دفاع از پایتخت و برقراری امنیت، دو یگان ویژه به نام لشكر یک گارد و لشکر دوی گارد در نظر گرفته بود که محل استقرار آنها در هنگ جوانان شیر و خورشید [پادگان امام حسین امروزی] بود. گارد جاویدان نیز وظیفه محافظت از کاخهای شاه را برعهده داشت.
در روز هیجدهم بهمن ماه پنجاه و هفت که درگیریهای مسلحانه و ناآرامیها در تهران به اوج خود رسیده بود، حکومت وقت برای حفظ اماکن دولتی پایتخت، از لشکرهایی که در شهرهای نزدیک تهران مستقر بودند درخواست کمک کرد.
از جمله لشکرهایی که برای کمک به نیروهای شاهنشاهی به تهران فراخوانده شدند، یکی لشکر شانزده زرهی همدان و دیگری لشکر هشتادویک زرهی کرمانشاه بود.
نیروهای نفوذی و عناصر انقلابی درون ارتش، از واقعه باخبر شده و آیتالله خمینی را که چند روزی پیش از این به تهران بازگشته بود، در جریان نهادند.
میر اسدالله مدنی روحانی شیعه که بدلیل فعالیتهای ضدشاهنشاهی به دره مرادبیگ همدان تبعید شده بود در این زمان در همدان حضور داشت و رهبری مخالفان حکومت شاهنشاهی در همدان را عهدهدار بود.
مدنی میگوید: «امام از تهران به من زنگ زدند و گفتند: اسدالله، این تانکها نباید برسد به تهران، اگر برسد به تهران، دیگر شما مرا نمیبینید»
بلافاصله مدنی با عدهای از مردم جلسهای برگزار میکند و در پایان تصمیم گرفته میشود که عده زيادی از مردم در جادههای منتهی به تهران بخوابند و بنشینند و مانع حرکت کاروان نظامی بسمت تهران بشوند.
همین اتفاق هم افتاد و انبوه جمعیت به رهبری میراسدالله مدنی، سد راه کاروان نظامی و تانکهای لشکر زرهی همدان و کرمانشاه شدند. بدیهی است که اگر ارتش اراده میکرد با قوه قهریه و گشودن آتش و کشتن عدهای از جمعیت، میتوانست راه را باز کند و به حرکتش به سمت تهران ادامه دهد. اما ارتش دست به چنین اقدامی نزد.
در شهرهای دیگر نیز اتفاقات مشابهی رخ داد و نیروهای کمکی ارتش نتوانستند به تهران برسند و در نتیجه سه روز بعد حکومت پهلوی ساقط شد.
مأخذ
روزنامه جوان شهریور 1401
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
گردآوری و نگارش: تاریخ و داستان
@tarikhvadastan