در زمستان سال 1313 خورشیدی، کارکنان شركت نفت ايران و انگليس در بازديدهای هوايی خود از مناطق جنوبی، متوجه تپهای عظيم میان دو حصار در نزديكی رودخانه دز شدند و وجود اين تپه را به یک هيئت باستانشناسی فرانسوی که در شوش مشغول کاوش بود، اطلاع دادند.
پس از اين واقعه توجه باستانشناسان فرانسوی به اين محوطه که محلیها به آن چُغازَنبیل میگفتند، معطوف میشود و در اوایل اسفند همان سال، اولين بازديد خود از اين محوطه را انجام دادند.
دو نفر از اعضای هيئت باستانشناسی فرانسوی به نامهای وندر ميير و لوئيس لوبرتون در همان بازدید اول، چندين قطعه آجرنوشته كه به پادشاهی بنام اونتاش گال یا اونتاش ناپیریشا، اشاره داشت، کشف کردند و در بازدیدهای بعدی نیز آثار دیگری بدست آمد.
پس از بازديدهای اوليه و توافق با نمایندگان دولت ایران، مقرر شد هيئت فرانسوی تحت نظر دو باستانشناس بنامهای دومكنم و ميشالون بمدت پنج سال به کاوش در چغازنبیل بپردازند.
این دو باستانشناس از سال 1314 تا 1317 به کاوش در چغازنبیل مشغول شدند و با آغاز جنگجهانی دوم، کاوشها متوقف شد و نهایتاً فصل پنجم کاوشها با اتمام جنگ، در سال 1324 آغاز شد.
نتيجه این كاوشها، نمایان شدن بخشهايی از بنای زيگورات، تعدادی از واحدهای ساختمانی محوطه مقدس، چندین دیواره و بخشی از مسيرهای آب بود.
شش سال بعد هيئتی دیگر از فرانسه به سرپرستی رومن گيرشمن دور دوم کاوشها در چغازنبیل را به مدت نه فصل آغاز کرد.
عمده اشیاء کشف شده و کتیبههایی كه منجر به خواناسازی و آشکار شدن رازهای شهر دوراونتاش گرديد، متعلق به نه فصل فعاليت رومن گيرشمن است.
وی موفق شد بخش وسيعی از چغازنبيل از جمله زيگورات، معابد، كاخها، واحدهای مسکونی و سه حصار با محدودهای به وسعت صد هكتار مساحت را کاوش كند.
کشفهای گيرشمن باعث شهرت چغازنبیل در جهان شد و نشان داد که شهر باستانی چغازنبیل با تمدن ایلامی، به سبب وجود معبدی مطبّق يا به عبارت دیگر ذيقوراتی عظیم در مرکز آن، در عهد باستان از شهرت و رونق زیادی برخوردار بوده است.
اين معبد مطبّق برای دو تن از ایزدان ايلامی به نامهای اينشوشينک و نپيريشا ایجاد و توسط حصاری در مرکز شهر احاطه شده بود. در پیرامون ذيقورات، معابد دیگری نیز برای خدایان مختلف ايلامی بنا شده بودند که محوطه مقدسی را در میان شهر تشکیل میدادند.
این محوطه مقدس که به زبان ايلامی سيان-کوک نامیده میشد، خود توسط حصار قطور دیگری محصور شده بود. کل محوطه شهر نیز دارای حصاری به طول تقریبی چهار کیلومتر بود. آجرنوشتههای متعددی در بناهای مختلف شهر پیدا شدهاند که تأسیس این شهر نوبنیاد را به شاه ايلامی، اونتاش نپيريشا، نسبت میدهند. وی این شهر نوبنیاد را «اَل اونتاش نپيريشا» به معنی شهر اونتاش نپيريشا نامگذاری کرده بود.
پیشوند «اَل» در حقیقت از واژۀ اکدی اَلوم (ālum) به معنی شهر مشتق شده است.
با وجودی که دمکنم اولین کاوشها را در چغازنبیل انجام داد و در ادامه رومن گيرشمن بخش عظیمی از چغازنبیل را کشف و از زیر خاک بیرون کشید با اینحال این دو باستانشناس، افتخار کشف محوطه باستانی چغازنبیل را به یک زمینشناس گمنام که برای شرکت نفت ایران و انگلیس در خوزستان کار میکرده، نسبت میدهند و عقیده دارند اگر تیزبینی آن زمینشناس در شناسایی محوطه باستانی چغازنبيل نبود، شاید آنان هرگز از وجود این محوطه باستانی باخبر نمیشدند تا در آن به کاوش بپردازند.
مأخذ
چغازنبیل: بافت شهری و جنبههای معماری در ایلام باستان ص 32 تا 35. تألیف دکتر بهزاد مفیدی نصرآبادی. انتشارات دکتر محمود افشار. تهران 1401
گردآوری و نگارش: تاریخ و داستان
@tarikhvadastan