Репост из: بنرای امروز
دانا آژگان!
پسر حاجی پولدار و مغروری که اسمش خوف تو دل همه میندازه.
دانا به خاطر تصادف یک سال توی کما میمونه.
کمایی که توش همش خواب و خیال یک دختر با نگاه خاکستری و موهای فر رو میبینه.
بعد از به هوش اومدنش، درست روزی که میخواد با نامزدش عقد کنه، اون دختر رو سر سفرهی عقدش میبینه و میفهمه دختر تو خیالش رفیق نامزدش بوده…
دختر بی گناهی که از هیچی خبر نداره و دانا اون رو جلوی همه میبوسه و....
https://t.me/+tlrfnIy3O0AxMjU0
https://t.me/+tlrfnIy3O0AxMjU0
#ازدواج_اجباری
پسر حاجی پولدار و مغروری که اسمش خوف تو دل همه میندازه.
دانا به خاطر تصادف یک سال توی کما میمونه.
کمایی که توش همش خواب و خیال یک دختر با نگاه خاکستری و موهای فر رو میبینه.
بعد از به هوش اومدنش، درست روزی که میخواد با نامزدش عقد کنه، اون دختر رو سر سفرهی عقدش میبینه و میفهمه دختر تو خیالش رفیق نامزدش بوده…
دختر بی گناهی که از هیچی خبر نداره و دانا اون رو جلوی همه میبوسه و....
https://t.me/+tlrfnIy3O0AxMjU0
https://t.me/+tlrfnIy3O0AxMjU0
#ازدواج_اجباری