Репост из: سید مهدی موسوی
آخرین روزهای پاییز است
و زمستان سرد، پشتِ در است
شب یلدا بلند بوده ولی
شب یلدای من بلندتر است!
شب جشن است و خوردن آجیل
شب مهمانی است و حرف زدن!
شب یلدای من بلندتر است
مثل موهات روی بالش من
روی دوشم پلنگِ پیرِ پتو!
بستهی قرصهام در دستم
همه جمعند دُور هم با عشق
من ولی در اتاقِ خود هستم!
پشت گوشی، روانپزشکِ من است
تا بگوید جهان قشنگتر است!
شب یلدا تفاوتش این است:
دل من از همیشه تنگتر است
بیهدف توی گوشیام هستم
پُرِ تبریکهای آدمهاست
ظاهرا دوستان نمیدانند
همهی سال من، شب یلداست!
آن درختی که خسته از باغ است
جز رفیق تبر نخواهد شد
در سرم، در دلم شب یلداست
مطمئنّم سحر نخواهد شد
مرده خورشیدمان و ممکن نیست
شب یلدای ما به سر برسد
باز پاییزِ سرد خواهد رفت
تا که یک فصل سردتر برسد!
آخرین روزهای پاییز است
من امیدم به آخرین برگ است
شب بلند است و دردهام زیاد!
دردهایی که چارهاش مرگ است...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
و زمستان سرد، پشتِ در است
شب یلدا بلند بوده ولی
شب یلدای من بلندتر است!
شب جشن است و خوردن آجیل
شب مهمانی است و حرف زدن!
شب یلدای من بلندتر است
مثل موهات روی بالش من
روی دوشم پلنگِ پیرِ پتو!
بستهی قرصهام در دستم
همه جمعند دُور هم با عشق
من ولی در اتاقِ خود هستم!
پشت گوشی، روانپزشکِ من است
تا بگوید جهان قشنگتر است!
شب یلدا تفاوتش این است:
دل من از همیشه تنگتر است
بیهدف توی گوشیام هستم
پُرِ تبریکهای آدمهاست
ظاهرا دوستان نمیدانند
همهی سال من، شب یلداست!
آن درختی که خسته از باغ است
جز رفیق تبر نخواهد شد
در سرم، در دلم شب یلداست
مطمئنّم سحر نخواهد شد
مرده خورشیدمان و ممکن نیست
شب یلدای ما به سر برسد
باز پاییزِ سرد خواهد رفت
تا که یک فصل سردتر برسد!
آخرین روزهای پاییز است
من امیدم به آخرین برگ است
شب بلند است و دردهام زیاد!
دردهایی که چارهاش مرگ است...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2