❌#برادرشوهرم_و_من
لینک قسمت اول 👇
https://t.me/romankhoni/37131
#قسمت_پانصدودو
با مزه غش غش خندید و خیلی نرم پشت گردنم رو بوسید و گفت :
- پِرس نمیشی خوشکلم حواسم بهت هست قرار نیست همین امروز تمومت کنم که ! میگم چه
خوب شد اون نکیسا مامانتو گفته بره خونه ش یادم باشه یه روز براش تلافی کنم آخه نمیدونی این
نامزدی بازیای قبل ازدواج چه شورو حالی دارن.
#همراهان گرامی در کانال VIP ما بدون تبلیغات روزانه 9 پارت و همزمان 3 داستان بخوانید.(انتهای صفحه)
دستهای جاه طلبش داشتن کمر و شونه هام رو نرم و تحریک آمیز لمس میکردن و اون داشت
وانمود میکرد که قصد ماساژ و نوازش بی منظورم رو داره.
زانوهاش رو رو تخت جک زد تا وزنش رو کمرم خیلی سنگینی نکنه ،کمی سرم رو به عقب پیچیدم و
با تعجب ساختگی گفتم :
- ببینم تو و نکیسا اصلاً از کِی اینجوری باهم جفت و جور شدین ؟ شما که سایه همو با تیر میزدین
حالا هم عقیده شدین تا به همدیگه کمک کنین، البته من کاری به تو ندارما بیشتر از کارای نکیسا
خیلی تعجبم گرفته تا دیروز اگه اسمتو میوردم کِروکِر مسخرم میکرد حالا خودش نقشه میکشه
مامانمو از خونه بیرون کنه تا تو راحت بیای اینجا ؟
بوسه داغ و تبدار دیگه ای پشت گردنم زد ، لعنتی نقطه ضعفم رو میدونست که سعی میکرد دوباره
با این شگرد منو ماهرانه رام خودش کنه.
دوباره با دستهاش به نازو نوازش کمر و گردنم ادامه داد و با صدای هوس آلود و خماری لب زد :
- قبل اینکه برم اراک اول یه سر رفتم بیمارستان پیششون " با یه احساس ملموس درحالیکه نوازش
دستش از روی شونه تا پایین کمرم راه میگرفت گفت " بهرحال خواهر زنم بوده باید میرفتم دیدنش
عزیزم نمیرفتم که خیلی بد میشد، اونجا دیگه باهم حرف زدیم.
- خوبه آفرین ... حالا چی بهش گفتی که به کل تغییر نظر داده ؟
تنم رو محکم میون دستهاش فشرد و شور انگیز گفت :
- رفتم در مورد خودمو خانمم باهاش حرف زدم ، بهش گفتم یه دِین به منو صبا بدهکاری هر طور
شده کمکمون کن از این مخمصه بیرون بیایم ، گفت الان مشکل بچته اونو میخوای چیکار کنی ؟
گفتمش که بچه خودم نیست و میخوام گذشتمو کامل پاکسازی کنم بعد بیام جلو تا اونموقع حداقل
تو با صبا حرف بزن که از این لجبازیاش دست برداره ..."پوزخند ریزی زدم که ضربه آرومی به کمرم
فایل رمان با #تخفیف در کانال زیر قرار گرفت👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
زد و گفت " خدایی دمش گرم انگار حرف زدنش بد نبوده که در غیابم تو رو اینجوری ساختت، یه
عمر فک من ترکید از بس تو گوشِت خوندم و آخرشم به هیچ نرسیدم ولی اون خوب تا اینجاش
کمکم کرده ؛ لطف امروزشو هم هیچوقت فراموش نمیکنم که کاری کرد بعد مدتها چشم انتظاری و
حسرت خوردن یه امروز پیش زنم راحت باشم.
🔞 کانال #VIP بدون تبلیغات💦👌
برای عضویت در کانال VIP بدون تبلیغات روی لینک زیر کلیک نمایید👇👇
https://t.me/forbidden_sell/1025
لینک قسمت اول 👇
https://t.me/romankhoni/37131
#قسمت_پانصدودو
با مزه غش غش خندید و خیلی نرم پشت گردنم رو بوسید و گفت :
- پِرس نمیشی خوشکلم حواسم بهت هست قرار نیست همین امروز تمومت کنم که ! میگم چه
خوب شد اون نکیسا مامانتو گفته بره خونه ش یادم باشه یه روز براش تلافی کنم آخه نمیدونی این
نامزدی بازیای قبل ازدواج چه شورو حالی دارن.
#همراهان گرامی در کانال VIP ما بدون تبلیغات روزانه 9 پارت و همزمان 3 داستان بخوانید.(انتهای صفحه)
دستهای جاه طلبش داشتن کمر و شونه هام رو نرم و تحریک آمیز لمس میکردن و اون داشت
وانمود میکرد که قصد ماساژ و نوازش بی منظورم رو داره.
زانوهاش رو رو تخت جک زد تا وزنش رو کمرم خیلی سنگینی نکنه ،کمی سرم رو به عقب پیچیدم و
با تعجب ساختگی گفتم :
- ببینم تو و نکیسا اصلاً از کِی اینجوری باهم جفت و جور شدین ؟ شما که سایه همو با تیر میزدین
حالا هم عقیده شدین تا به همدیگه کمک کنین، البته من کاری به تو ندارما بیشتر از کارای نکیسا
خیلی تعجبم گرفته تا دیروز اگه اسمتو میوردم کِروکِر مسخرم میکرد حالا خودش نقشه میکشه
مامانمو از خونه بیرون کنه تا تو راحت بیای اینجا ؟
بوسه داغ و تبدار دیگه ای پشت گردنم زد ، لعنتی نقطه ضعفم رو میدونست که سعی میکرد دوباره
با این شگرد منو ماهرانه رام خودش کنه.
دوباره با دستهاش به نازو نوازش کمر و گردنم ادامه داد و با صدای هوس آلود و خماری لب زد :
- قبل اینکه برم اراک اول یه سر رفتم بیمارستان پیششون " با یه احساس ملموس درحالیکه نوازش
دستش از روی شونه تا پایین کمرم راه میگرفت گفت " بهرحال خواهر زنم بوده باید میرفتم دیدنش
عزیزم نمیرفتم که خیلی بد میشد، اونجا دیگه باهم حرف زدیم.
- خوبه آفرین ... حالا چی بهش گفتی که به کل تغییر نظر داده ؟
تنم رو محکم میون دستهاش فشرد و شور انگیز گفت :
- رفتم در مورد خودمو خانمم باهاش حرف زدم ، بهش گفتم یه دِین به منو صبا بدهکاری هر طور
شده کمکمون کن از این مخمصه بیرون بیایم ، گفت الان مشکل بچته اونو میخوای چیکار کنی ؟
گفتمش که بچه خودم نیست و میخوام گذشتمو کامل پاکسازی کنم بعد بیام جلو تا اونموقع حداقل
تو با صبا حرف بزن که از این لجبازیاش دست برداره ..."پوزخند ریزی زدم که ضربه آرومی به کمرم
فایل رمان با #تخفیف در کانال زیر قرار گرفت👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
زد و گفت " خدایی دمش گرم انگار حرف زدنش بد نبوده که در غیابم تو رو اینجوری ساختت، یه
عمر فک من ترکید از بس تو گوشِت خوندم و آخرشم به هیچ نرسیدم ولی اون خوب تا اینجاش
کمکم کرده ؛ لطف امروزشو هم هیچوقت فراموش نمیکنم که کاری کرد بعد مدتها چشم انتظاری و
حسرت خوردن یه امروز پیش زنم راحت باشم.
🔞 کانال #VIP بدون تبلیغات💦👌
برای عضویت در کانال VIP بدون تبلیغات روی لینک زیر کلیک نمایید👇👇
https://t.me/forbidden_sell/1025