«نکاتی مختصر در رابطه با موج مهاجرستیزی دوباره بهراه افتاده در اینروزها»
بخش اول.
در روزهای اخیر، ج.ا با همراهی رسانهها، زمینهسازی گستردهای با استناد به آمارها و اخبار گمراهکننده و فریبنده [١] [٢]، در راستای تهییج افکار عمومی و ایجاد فضایی مهاجرستیزانه نسبت مهاجرین افغانستانی انجام داد. و حالا کار به جایی رسیده که در چند روز گذشته، اخبار و گزارشهای مختلفی از حملات و آزارهای مهاجرین افغانستانی بهدست عدهای از شهروندان ایرانی منتشر میشه (بهطور مثال؛ درگیریهایی که در شهرستان شهریار [٣] اقبالیه [۴] اتفاق افتادن) که نشان از تأثیرگذاری دستگاه تبلیغاتی ج.ا و بخشی از سلطنتطلبان همراه و همصدایی داره که در شبکههای اجتماعی بر شلعههای این آتش دمیدن. این مهاجرین در این روزها حتی برای تردد در سطح شهر با نگرانی و مشکل مواجه شدن.
سیاستهای ظالمانه و تبعیضآمیز دولتهای مختلف ج.ا نسبت به پناهجویان و مهاجرین افغانستانی مسئلهای تازه نیست و پرداختن به این موضوع بهدلیل مختلف، در هر زمان از اهمیت ویژهای برخورداره؛ بهخصوص در زمان حاضر که این وضعیت میتونه زمینه رو برای ایجاد چرخهٔ باطل خشونتی نژادی و ملی، میان شهرواندان ایرانی و مهاجرین و پناهجویان افغانستانی فراهم کنه تا ج.ا بار دیگه با ایجاد بحرانی تازه برای مردم، بقای پیکرهٔ کمجان خودش رو برای مدتی دوباره تمدید کنه و فضای فکری کشور رو بهنفع خودش تغییر بده. این برنامه در این روزها بهقدری گسترش پیدا کرد که حتی بخشی از مخالفین هم به صف حامیان حکومت و سلطنتطلبان پیوسته و به اسم "نگرانی از آیندهٔ کشور" خواستها و توهینهای شدیداً دگرستیزانهٔ خودشون رو نسبت به این مهاجرین ابراز کردند، تا جاییکه حتی به جمعآوری امضاء در کمپینهای مجازی برای اخراج مهاجرین افغانستانی پرداختند.
ورود پناهجویان و مهاجرین افغانستانی به ایران به دههها قبل و به زمان وقوع جنگهای داخلی در افغانستان برمیگرده. بعد از رویکار آمدن دوبارهٔ طالبان (با همراهی دولت آمریکا [۵]) این میزان افزایش پیدا کرد. نبود سازوکارهای مناسب و قوانین مشخص حمایتی از این پناهجویان و مهاجرین در این سالها باعث شده تا این افراد با مشکلات زیادی مواجه باشن. در این سالها، دولتهای مختلف ج.ا با بیبرنامگی و سیاستهای تبعیضآمیز به این مشکلات اضافه کردن و با گفتمان دشمنسازانه و دگرستیزانهٔ خودشون به ایجاد دشمنی و اختلاف بین مهاجرین و شهروندان ایرانی پرداختن. در این مدت، ج.ا با استفاده از روشها و عناوین مختلفی به ایجاد و گسترش این شکاف دامن زده. معرفی این مهاجرین بهعنوان مجرمین و تبهکارانی که امنیت شهروندان رو مورد تهدید قرار میدن، یکی از این روشها بود؛ تا جاییکه مجرم معروفی بهاسم "خفاش شب" برای مدتی بهغلط، بهعنوان مهاجری افغانستانی معرفی میشد. همین اتفاق باعث ایجاد موج شدیدی از نفرت و خشم نسبت به مهاجرین افغانستانی شد[۶][۷].
یکی دیگر از این روشها، استفاده از گفتمان مردسالارانهایه که تحت عناوینی مثل "ناموسپرستی" به گسترش این شکاف دامن میزنه. در این سناریو، مهاجرین مرد افغانستانی بهعنوان تهدیدی برای "ناموس" مرد ایرانی معرفی شده که هرآن میتونن امنیت آنها را با تعرض و آزار جنسی و کلامی مورد تهدید قرار بدن. فراموش نکنیم که این مهاجرین از کمترین حمایت حقوقی در سیستم قضایی ایران برخوردار بوده و انجام چنین رفتارهایی بهمراتب تبعات سنگینتری برای آنها نسبت به یک ایرانی درپی خواهد داشت. ازاینگذشته این مسئله، بیش از اینکه ردی از نگرانی برای امنیت و حقوق زنانی که در سطح جامعه، امنیتشان به اشکال مختلفی مثل آزار کلامی مدام بهخطر میافتد، داشته باشه؛ نشان از نوعی نگرانی برای تهدید مالکیت مرد بر زن در تفکر مردسالارانه داره. در این وضعیت نگرانی برای امنیت زنان صرفاً تبدیل به اهرم فشاری برای ازپیش محکوم کردن مردان مهاجری است که به صرف مهاجر بودنشون در موضع پایینتری از قدرت قرار دارند. این وضعیت بسیار مشابه با تفکر قالب/کلیشهایه (استریوتایپ) که در کشور آمریکا وجود داره که در اون مرد سیاهپوست که بهطور پیشفرض فردی خشن و ناهنجار تقلی میشه، تهدیدی برای زن سفیدپوست بهحساب آمده. این کلیشهٔ رایج زمینه را بهسادگی برای ایجاد هراس و نفرتافکنی نسبت به مهاجرین فراهم میکنه.
مهاجرین افغانستانیای که بهدلیل محرومیت از دریافت اوراق هویتی، "مهاجرین غیرقانونی" خونده میشن و به همین دلیل هم با مشکلات بسیاری از قبیل تهیهٔ مسکن و یافتن شغل روبهرو میشن و همچنین از دسترسی به امکانات اولیهای مثل بهداشت و درمان، آموزش و تحصیل و... نیز محروماند.
بخش اول.
در روزهای اخیر، ج.ا با همراهی رسانهها، زمینهسازی گستردهای با استناد به آمارها و اخبار گمراهکننده و فریبنده [١] [٢]، در راستای تهییج افکار عمومی و ایجاد فضایی مهاجرستیزانه نسبت مهاجرین افغانستانی انجام داد. و حالا کار به جایی رسیده که در چند روز گذشته، اخبار و گزارشهای مختلفی از حملات و آزارهای مهاجرین افغانستانی بهدست عدهای از شهروندان ایرانی منتشر میشه (بهطور مثال؛ درگیریهایی که در شهرستان شهریار [٣] اقبالیه [۴] اتفاق افتادن) که نشان از تأثیرگذاری دستگاه تبلیغاتی ج.ا و بخشی از سلطنتطلبان همراه و همصدایی داره که در شبکههای اجتماعی بر شلعههای این آتش دمیدن. این مهاجرین در این روزها حتی برای تردد در سطح شهر با نگرانی و مشکل مواجه شدن.
سیاستهای ظالمانه و تبعیضآمیز دولتهای مختلف ج.ا نسبت به پناهجویان و مهاجرین افغانستانی مسئلهای تازه نیست و پرداختن به این موضوع بهدلیل مختلف، در هر زمان از اهمیت ویژهای برخورداره؛ بهخصوص در زمان حاضر که این وضعیت میتونه زمینه رو برای ایجاد چرخهٔ باطل خشونتی نژادی و ملی، میان شهرواندان ایرانی و مهاجرین و پناهجویان افغانستانی فراهم کنه تا ج.ا بار دیگه با ایجاد بحرانی تازه برای مردم، بقای پیکرهٔ کمجان خودش رو برای مدتی دوباره تمدید کنه و فضای فکری کشور رو بهنفع خودش تغییر بده. این برنامه در این روزها بهقدری گسترش پیدا کرد که حتی بخشی از مخالفین هم به صف حامیان حکومت و سلطنتطلبان پیوسته و به اسم "نگرانی از آیندهٔ کشور" خواستها و توهینهای شدیداً دگرستیزانهٔ خودشون رو نسبت به این مهاجرین ابراز کردند، تا جاییکه حتی به جمعآوری امضاء در کمپینهای مجازی برای اخراج مهاجرین افغانستانی پرداختند.
ورود پناهجویان و مهاجرین افغانستانی به ایران به دههها قبل و به زمان وقوع جنگهای داخلی در افغانستان برمیگرده. بعد از رویکار آمدن دوبارهٔ طالبان (با همراهی دولت آمریکا [۵]) این میزان افزایش پیدا کرد. نبود سازوکارهای مناسب و قوانین مشخص حمایتی از این پناهجویان و مهاجرین در این سالها باعث شده تا این افراد با مشکلات زیادی مواجه باشن. در این سالها، دولتهای مختلف ج.ا با بیبرنامگی و سیاستهای تبعیضآمیز به این مشکلات اضافه کردن و با گفتمان دشمنسازانه و دگرستیزانهٔ خودشون به ایجاد دشمنی و اختلاف بین مهاجرین و شهروندان ایرانی پرداختن. در این مدت، ج.ا با استفاده از روشها و عناوین مختلفی به ایجاد و گسترش این شکاف دامن زده. معرفی این مهاجرین بهعنوان مجرمین و تبهکارانی که امنیت شهروندان رو مورد تهدید قرار میدن، یکی از این روشها بود؛ تا جاییکه مجرم معروفی بهاسم "خفاش شب" برای مدتی بهغلط، بهعنوان مهاجری افغانستانی معرفی میشد. همین اتفاق باعث ایجاد موج شدیدی از نفرت و خشم نسبت به مهاجرین افغانستانی شد[۶][۷].
یکی دیگر از این روشها، استفاده از گفتمان مردسالارانهایه که تحت عناوینی مثل "ناموسپرستی" به گسترش این شکاف دامن میزنه. در این سناریو، مهاجرین مرد افغانستانی بهعنوان تهدیدی برای "ناموس" مرد ایرانی معرفی شده که هرآن میتونن امنیت آنها را با تعرض و آزار جنسی و کلامی مورد تهدید قرار بدن. فراموش نکنیم که این مهاجرین از کمترین حمایت حقوقی در سیستم قضایی ایران برخوردار بوده و انجام چنین رفتارهایی بهمراتب تبعات سنگینتری برای آنها نسبت به یک ایرانی درپی خواهد داشت. ازاینگذشته این مسئله، بیش از اینکه ردی از نگرانی برای امنیت و حقوق زنانی که در سطح جامعه، امنیتشان به اشکال مختلفی مثل آزار کلامی مدام بهخطر میافتد، داشته باشه؛ نشان از نوعی نگرانی برای تهدید مالکیت مرد بر زن در تفکر مردسالارانه داره. در این وضعیت نگرانی برای امنیت زنان صرفاً تبدیل به اهرم فشاری برای ازپیش محکوم کردن مردان مهاجری است که به صرف مهاجر بودنشون در موضع پایینتری از قدرت قرار دارند. این وضعیت بسیار مشابه با تفکر قالب/کلیشهایه (استریوتایپ) که در کشور آمریکا وجود داره که در اون مرد سیاهپوست که بهطور پیشفرض فردی خشن و ناهنجار تقلی میشه، تهدیدی برای زن سفیدپوست بهحساب آمده. این کلیشهٔ رایج زمینه را بهسادگی برای ایجاد هراس و نفرتافکنی نسبت به مهاجرین فراهم میکنه.
مهاجرین افغانستانیای که بهدلیل محرومیت از دریافت اوراق هویتی، "مهاجرین غیرقانونی" خونده میشن و به همین دلیل هم با مشکلات بسیاری از قبیل تهیهٔ مسکن و یافتن شغل روبهرو میشن و همچنین از دسترسی به امکانات اولیهای مثل بهداشت و درمان، آموزش و تحصیل و... نیز محروماند.