🟣 جذابیت فریبنده پوزیتیویسم منطقی
For every problem, there is a simple solution: neat, plausible and wrong.
برای هر مسئله ، یک راه حل ساده وجود دارد: آراسته و تروتمیز ، قابل پذیرش و ناجور.
قسمت دوم و پایانی
پوزیتیویسم منطقی: آراسته ، قابل قبول و ناجور . خوب آیا می توان چیزی را نجات داد؟ شاید کمی. این جمله را در نظر بگیرید: در علم، تنها مدل هایی که می توانند به صورت تجربی مورد آزمایش قرار گیرند ارزش بحث را دارند. برای اینکه کلی گو نباشم، من بیان را به علم محدود می کنم. معیارها در ریاضیات به نسبت متفاوت است و نمی خواهم در مورد این دانش اظهار نظری کلی داشته باشم، حداقل در اینجا. دوم، گزاره را با مدل جایگزین کردهام، زیرا توسط پایاننامه Duhem-Quine، نمیتوان گزارههای فردی را آزمایش کرد، زیرا میتوان تقریباً هر گزارهای را با تغییر مفروضات پس زمینه تایید کرد. در نهایت این مدل های گلوبال هستند که آزمایش می شوند. علم مبتنی بر مشاهدات است، بنابراین متد تجربی دارد . ما از آزمایش برای جلوگیری از اعتراض در مورد اعتبار تأیید یا ابطال استفاده می کنیم. آزمایش از این نظر خوب است. در نهایت، معنادار با "ارزش بحث و گفتگو" جایگزین شده است. برای اینکه بفهمید چرا- باید ترکیب خورشید را در نظر بگیرید. در اواخر قرن نوزدهم، اطلاعی از ترکیب آن نداشتیم . بعد ها، گزاره «خورشيد عمدتاً از هيدروژن تشكيل شده است» از نظر پوزيتيويستهاي منطقي بی معنی تلقی میشد و مسلماً در آن زمان، بحث درباره اين موضوع بيهوده بود.
اما با کشف خطوط طیفسنجی، مدلهای ترکیب خورشید کاملا قابل آزمایش شدند و ترکیب خورشید اکنون به خوبی شناخته شده است. از ارزش بحث نداشتن به خوبی فهمیده شد، اما ترکیب خورشید تغییر نکرد. من جمله «خورشيد عمدتاً از هيدروژن تشكيل شده است» را حتي قبل از آزمايش معنادار مي دانم. معنا دار است اما ارزش بحث ندارد.
با این حال، بیان مجدد من در بالا، بسیاری از مزخرفات را حذف می کند. مانند فرضیه امفالوس، هیولای اسپاگتی پرنده، و بسیاری از متافیزیک، تنها کافیست "معنا دار" را حذف و "ارزش بحث" جایگزین آن کنید ، خواهید دید پیامدهای آن دامنه وسیع تری را پوشش خواهد داد. در طول دوران حرفه ای خود به عنوان یک دانشمند، من بحث های بیهوده زیادی را در مورد چیزهایی دیده ام که نمی توان آنها را آزمایش کرد: d state of deuteron ، ویژگی های خارج از غشاء off-shell، فاکتور های طیف سنجی هسته ای و مقادیر مختلف فنی دیگر که در معادلات مورد استفاده فیزیکدانان ظاهر می شوند. . گرما زیاد ولی نور کم ( کنایه از کار سخت با حداقل امکانات) ، مهم است که ردیابی کنیم که چه جنبههایی از مدلهایی که تولید میکنیم توسط مشاهده محدود میشوند و کدامها نمی شوند. از پوزیتیویست های منطقی پیروی کنید، نه از جاده آجری زرد ( منظور جاده های باستانی ست - کنایه به آنچه که در باستان بعنوان فلسفه مطالعه می شد و اکنون در علم بی معنی هستند)، و با دقت آنچه را که واقعاً می توان با اندازه گیری ها تعیین کرد، پیگیری کنید. آنچه پشت پرده است فقط در صورتی جالب است که بتوان پرده را کنار زد.
برای نتیجه گیری: وقت خود را با بحث در مورد چیزهایی که نمی توان به طور تجربی آزمایش کرد تلف نکنید. این مهمترین چیزی است که از پوزیتیویسم منطقی باید آموخت ، و توصیه خوبی است - البته به جز برای ریاضیدانان.
🆔 @phys_Q
For every problem, there is a simple solution: neat, plausible and wrong.
برای هر مسئله ، یک راه حل ساده وجود دارد: آراسته و تروتمیز ، قابل پذیرش و ناجور.
قسمت دوم و پایانی
پوزیتیویسم منطقی: آراسته ، قابل قبول و ناجور . خوب آیا می توان چیزی را نجات داد؟ شاید کمی. این جمله را در نظر بگیرید: در علم، تنها مدل هایی که می توانند به صورت تجربی مورد آزمایش قرار گیرند ارزش بحث را دارند. برای اینکه کلی گو نباشم، من بیان را به علم محدود می کنم. معیارها در ریاضیات به نسبت متفاوت است و نمی خواهم در مورد این دانش اظهار نظری کلی داشته باشم، حداقل در اینجا. دوم، گزاره را با مدل جایگزین کردهام، زیرا توسط پایاننامه Duhem-Quine، نمیتوان گزارههای فردی را آزمایش کرد، زیرا میتوان تقریباً هر گزارهای را با تغییر مفروضات پس زمینه تایید کرد. در نهایت این مدل های گلوبال هستند که آزمایش می شوند. علم مبتنی بر مشاهدات است، بنابراین متد تجربی دارد . ما از آزمایش برای جلوگیری از اعتراض در مورد اعتبار تأیید یا ابطال استفاده می کنیم. آزمایش از این نظر خوب است. در نهایت، معنادار با "ارزش بحث و گفتگو" جایگزین شده است. برای اینکه بفهمید چرا- باید ترکیب خورشید را در نظر بگیرید. در اواخر قرن نوزدهم، اطلاعی از ترکیب آن نداشتیم . بعد ها، گزاره «خورشيد عمدتاً از هيدروژن تشكيل شده است» از نظر پوزيتيويستهاي منطقي بی معنی تلقی میشد و مسلماً در آن زمان، بحث درباره اين موضوع بيهوده بود.
اما با کشف خطوط طیفسنجی، مدلهای ترکیب خورشید کاملا قابل آزمایش شدند و ترکیب خورشید اکنون به خوبی شناخته شده است. از ارزش بحث نداشتن به خوبی فهمیده شد، اما ترکیب خورشید تغییر نکرد. من جمله «خورشيد عمدتاً از هيدروژن تشكيل شده است» را حتي قبل از آزمايش معنادار مي دانم. معنا دار است اما ارزش بحث ندارد.
با این حال، بیان مجدد من در بالا، بسیاری از مزخرفات را حذف می کند. مانند فرضیه امفالوس، هیولای اسپاگتی پرنده، و بسیاری از متافیزیک، تنها کافیست "معنا دار" را حذف و "ارزش بحث" جایگزین آن کنید ، خواهید دید پیامدهای آن دامنه وسیع تری را پوشش خواهد داد. در طول دوران حرفه ای خود به عنوان یک دانشمند، من بحث های بیهوده زیادی را در مورد چیزهایی دیده ام که نمی توان آنها را آزمایش کرد: d state of deuteron ، ویژگی های خارج از غشاء off-shell، فاکتور های طیف سنجی هسته ای و مقادیر مختلف فنی دیگر که در معادلات مورد استفاده فیزیکدانان ظاهر می شوند. . گرما زیاد ولی نور کم ( کنایه از کار سخت با حداقل امکانات) ، مهم است که ردیابی کنیم که چه جنبههایی از مدلهایی که تولید میکنیم توسط مشاهده محدود میشوند و کدامها نمی شوند. از پوزیتیویست های منطقی پیروی کنید، نه از جاده آجری زرد ( منظور جاده های باستانی ست - کنایه به آنچه که در باستان بعنوان فلسفه مطالعه می شد و اکنون در علم بی معنی هستند)، و با دقت آنچه را که واقعاً می توان با اندازه گیری ها تعیین کرد، پیگیری کنید. آنچه پشت پرده است فقط در صورتی جالب است که بتوان پرده را کنار زد.
برای نتیجه گیری: وقت خود را با بحث در مورد چیزهایی که نمی توان به طور تجربی آزمایش کرد تلف نکنید. این مهمترین چیزی است که از پوزیتیویسم منطقی باید آموخت ، و توصیه خوبی است - البته به جز برای ریاضیدانان.
🆔 @phys_Q