🟣جذابیت فریبنده پوزیتیویسم منطقی
For every problem, there is a simple solution: neat, plausible and wrong.
برای هر مسئله ، یک راه حل ساده وجود دارد: آراسته و تروتمیز ، قابل پذیرش و ناجور.
BYRON JENNINGS | TRIUMF | CANADA
قسمت نخست
فیلسوفانی مانند رودولف کارنپ (1891-1970) و حلقه وین، پوزیتیویسم منطقی را دیدگاه دریافت شده از روش علمی میدانستند. در اوایل تا اواسط قرن بیستم، این نظریه بر مباحث فلسفه علم تسلط داشت، اما اکنون به طور گسترده به عنوان کاستی جدی تلقی می شود - یا همانطور که ای جی آیر A. J. Ayer (1910-1989)، مدافع سابق، آن را بیان کرد: "فکر می کنم مهم ترین [کاستی] .. این بود که نزدیک به غلط بود.» حیف ، در ابتدا بسیار خوب بود . پس ، پوزیتیویسم منطقی چیست؟ گاهی اوقات با این عبارت تعریف میشود: فقط عبارات تأیید پذیر verifiable معنا دارند—توجه داشته باشید تأییدپذیر نه ابطال پذیر . این دکترین شامل مخالفت با تمام متافیزیک metaphysics ، به ویژه هستی شناسی ontology و گزاره های پیشینی سینتتیک synthetic بود. و متافیزیک نه به عنوان اشتباه، بلکه به عنوان بی معنا رد می شود.
پوزیتیویسم منطقی ایده بسیار خوبی است: ما فقط با مشاهدات و آنچه می توان مستقیماً از آنها استنباط کرد کار می کنیم. نیازی به نظریه، مدل یا متافیزیک نیست. این تا حدی در واکنش به انقلابهای فیزیک در اوایل قرن بیستم بود. مکانیک کوانتومی و نسبیت به طور کامل متافیزیک و فلسفه ای را که پیرامون مکانیک کلاسیک ساخته شده بود، واژگون کرد، بر همین اساس پوزیتیویست منطقی می خواست متافیزیک را حذف کند تا از تکرار این اتفاق جلوگیری کند: یک هدف بسیار بزرگ
پس چه مسئله ای پیش آمد؟ آنطور که آیر اشاره بیان می کند: اولاً، متافیزیک تمایل دارد مانند لهجه ها عمل کند - چیزی که تنها اشخاصی غیر از ما دارند . خود این ادعا که به متافیزیک نیازی نیست، خود یک ادعای متافیزیکی است. دوم، مشاهدات ساده نیستند. انطور که توسط توهمات اوپتیکی نشان داده شده است، آنچه ما می بینیم لزوماً چیزی نیست که وجود دارد. دستگاه ادراکی قبل از ارائه نتایج به ذهن آگاه، پردازش های زیادی را انجام می دهد. مدل یونیورس ارائه شده به ذهن آگاه احتمالاً دارای مفروضات کنترل نشده بیشتری نسبت به هر مدل علمی پذیرفته شده است. و این مدل همان چیزی است که پوزیتیویست های منطقی به عنوان حقیقت انجیل در نظر گرفتند. علاوه بر این، ادعای توماس کوهن (1922-1996) وجود دارد که مشاهدات وابسته به مدل هستند. در حالی که این ادعا قابل بحث است، واضح است که تفسیر مشاهدات به مدل، پارادایم یا اگر شما متافیزیک را ترجیح می دهید بستگی دارد. و به چیزی فراتر از خود مشاهدات بستگی دارند .
سوم، آنگونه که سر کارل پوپر (1902 - 1994) استدلال کرد، به طور کلی، مدل های علمی را نمی توان تایید کرد تنها ابطال پذیرند (و می توان استدلال کرد که این نیز غیرممکن است ). بنابراین، جمله "فقط گزارههای قابل تأیید معنا دارند"، همه علم را از معناداری محروم میکند. هرچند ، حتی خود گزاره را نیز مستثنی میکند، زیرا گزاره فقط عبارات قابل تأیید معنی دارند را نمیتوان تأیید کرد.
🆔 @phys_Q
For every problem, there is a simple solution: neat, plausible and wrong.
برای هر مسئله ، یک راه حل ساده وجود دارد: آراسته و تروتمیز ، قابل پذیرش و ناجور.
BYRON JENNINGS | TRIUMF | CANADA
قسمت نخست
فیلسوفانی مانند رودولف کارنپ (1891-1970) و حلقه وین، پوزیتیویسم منطقی را دیدگاه دریافت شده از روش علمی میدانستند. در اوایل تا اواسط قرن بیستم، این نظریه بر مباحث فلسفه علم تسلط داشت، اما اکنون به طور گسترده به عنوان کاستی جدی تلقی می شود - یا همانطور که ای جی آیر A. J. Ayer (1910-1989)، مدافع سابق، آن را بیان کرد: "فکر می کنم مهم ترین [کاستی] .. این بود که نزدیک به غلط بود.» حیف ، در ابتدا بسیار خوب بود . پس ، پوزیتیویسم منطقی چیست؟ گاهی اوقات با این عبارت تعریف میشود: فقط عبارات تأیید پذیر verifiable معنا دارند—توجه داشته باشید تأییدپذیر نه ابطال پذیر . این دکترین شامل مخالفت با تمام متافیزیک metaphysics ، به ویژه هستی شناسی ontology و گزاره های پیشینی سینتتیک synthetic بود. و متافیزیک نه به عنوان اشتباه، بلکه به عنوان بی معنا رد می شود.
پوزیتیویسم منطقی ایده بسیار خوبی است: ما فقط با مشاهدات و آنچه می توان مستقیماً از آنها استنباط کرد کار می کنیم. نیازی به نظریه، مدل یا متافیزیک نیست. این تا حدی در واکنش به انقلابهای فیزیک در اوایل قرن بیستم بود. مکانیک کوانتومی و نسبیت به طور کامل متافیزیک و فلسفه ای را که پیرامون مکانیک کلاسیک ساخته شده بود، واژگون کرد، بر همین اساس پوزیتیویست منطقی می خواست متافیزیک را حذف کند تا از تکرار این اتفاق جلوگیری کند: یک هدف بسیار بزرگ
پس چه مسئله ای پیش آمد؟ آنطور که آیر اشاره بیان می کند: اولاً، متافیزیک تمایل دارد مانند لهجه ها عمل کند - چیزی که تنها اشخاصی غیر از ما دارند . خود این ادعا که به متافیزیک نیازی نیست، خود یک ادعای متافیزیکی است. دوم، مشاهدات ساده نیستند. انطور که توسط توهمات اوپتیکی نشان داده شده است، آنچه ما می بینیم لزوماً چیزی نیست که وجود دارد. دستگاه ادراکی قبل از ارائه نتایج به ذهن آگاه، پردازش های زیادی را انجام می دهد. مدل یونیورس ارائه شده به ذهن آگاه احتمالاً دارای مفروضات کنترل نشده بیشتری نسبت به هر مدل علمی پذیرفته شده است. و این مدل همان چیزی است که پوزیتیویست های منطقی به عنوان حقیقت انجیل در نظر گرفتند. علاوه بر این، ادعای توماس کوهن (1922-1996) وجود دارد که مشاهدات وابسته به مدل هستند. در حالی که این ادعا قابل بحث است، واضح است که تفسیر مشاهدات به مدل، پارادایم یا اگر شما متافیزیک را ترجیح می دهید بستگی دارد. و به چیزی فراتر از خود مشاهدات بستگی دارند .
سوم، آنگونه که سر کارل پوپر (1902 - 1994) استدلال کرد، به طور کلی، مدل های علمی را نمی توان تایید کرد تنها ابطال پذیرند (و می توان استدلال کرد که این نیز غیرممکن است ). بنابراین، جمله "فقط گزارههای قابل تأیید معنا دارند"، همه علم را از معناداری محروم میکند. هرچند ، حتی خود گزاره را نیز مستثنی میکند، زیرا گزاره فقط عبارات قابل تأیید معنی دارند را نمیتوان تأیید کرد.
🆔 @phys_Q