گادامر بر دو جنبه از رابطهای که ارسطو میان وسیله و غایت برقرار کرده تأکید میکند. در وهلۀ نخست، به دو عنصر عادتکردن و شکل دادن به شخصیت که جزئی از اخلاق ارسطویی است توجه میکند. «آنطور که مواد در اختیار صنعتگر است انسان در اختیار خود نیست»، زیرا من در جریان کنشهای خود به شخصی خاص مبدل میشوم. اگر شخصیت من غایت در مد نظر است، پس وسیلههایی که برای تحققبخشیدنِ آن به کار میبرم بیارتباط با شخصیتی که خواهم داشت نیست بلکه «تعینبخشِ» آن است. دوم، چیستیِ یک فضیلت به کنشهای فرد برای تحققبخشیدنِ آن وابسته نیست. برای مثال، چیستیِ فضیلت شجاعت و اینکه چه کسانی شجاع محسوب میشوند مستقل از کنشهایی که فرد برای تحقق این فضیلت انجام میدهد فهمپذیر نیست: اگر هم جنگیدن و هم به زندان رفتن هر دو کنشهایی شجاعانه محسوب میشوند، در این صورت خود شجاعت فضیلتی متفاوت از شجاعتی میبود که فقط جنگیدن مصداق آن به شمار میرفت.
از کتابِ «گادامر»
کتاب راهنمای دانشگاه کمبریج
رابرت جی. دوستال
ترجمهٔ اصغر واعظی
گادامر بر دو جنبه از رابطهای که ارسطو میان وسیله و غایت برقرار کرده تأکید میکند. در وهلۀ نخست، به دو عنصر عادتکردن و شکل دادن به شخصیت که جزئی از اخلاق ارسطویی است توجه میکند. «آنطور که مواد در اختیار صنعتگر است انسان در اختیار خود نیست»، زیرا من در جریان کنشهای خود به شخصی خاص مبدل میشوم. اگر شخصیت من غایت در مد نظر است، پس وسیلههایی که برای تحققبخشیدنِ آن به کار میبرم بیارتباط با شخصیتی که خواهم داشت نیست بلکه «تعینبخشِ» آن است. دوم، چیستیِ یک فضیلت به کنشهای فرد برای تحققبخشیدنِ آن وابسته نیست. برای مثال، چیستیِ فضیلت شجاعت و اینکه چه کسانی شجاع محسوب میشوند مستقل از کنشهایی که فرد برای تحقق این فضیلت انجام میدهد فهمپذیر نیست: اگر هم جنگیدن و هم به زندان رفتن هر دو کنشهایی شجاعانه محسوب میشوند، در این صورت خود شجاعت فضیلتی متفاوت از شجاعتی میبود که فقط جنگیدن مصداق آن به شمار میرفت.
از کتابِ «گادامر»
کتاب راهنمای دانشگاه کمبریج
رابرت جی. دوستال
ترجمهٔ اصغر واعظی