اصولاً حماسهسرایان بزرگی مثل هومر، والمیکی، فردوسی و دانته راوی و منظمکنندهی اساطیر و داستانهای ملّی و دینی خودشون هستند، یعنی این نگاه رو نباید داشت که شخصی مثل هومر یا فردوسی داستانهای ایلیاد و شاهنامه رو به تمامه خودش خلق کرده، بله، هومر و فردوسی و امثالهم جزئیاتی رو وارد داستان کردن، چیزی کم کردن یا چیزی هم بهش اضافه کردن، اما کلیت داستانها اغلب داستانهاییه که بین مردم اون ملّت پیش از اونها موجود بوده و اهمیت این بزرگان تبدیل داستانهای عامیانه و دینی ملل به آثار ادبی بزرگه.
فیالمثل داستانهای کیومرث و فریدون و کاوه قدمتی به طول تاریخ حضور زرتشتیان و آریاییها در ایران داره و در بین مردم باستانی ایران، بهخصوص در حماسههای مذهبی پررنگ بودن، اهمیت فردوسی در اینه که از این داستانها استفاده کرد تا اثر ادبیِ بزرگی خلق کنه و دیگر حماسهسرایان بزرگ هم به همین صورت.
فیالمثل داستانهای کیومرث و فریدون و کاوه قدمتی به طول تاریخ حضور زرتشتیان و آریاییها در ایران داره و در بین مردم باستانی ایران، بهخصوص در حماسههای مذهبی پررنگ بودن، اهمیت فردوسی در اینه که از این داستانها استفاده کرد تا اثر ادبیِ بزرگی خلق کنه و دیگر حماسهسرایان بزرگ هم به همین صورت.