💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّسسرّهالعزیز
🔹 جلد چهارم - قسمت ۸۳ (صفحه ۲)
او میتواند خوب باشد یا نباشد ولی آن که انتخاب از طرف خداست حتماً خوب است و جنسیتی هم با خدا دارد. البتّه اینها را هم خداوند حفظ میکند. در تاریخ پیغمبران نوشتهاند (بخوانید، در تواریخ ما هم هست، بخوانید) که خیلیها را خداوند حفظ کرده تا موعد مشخّصی. در زمان پیغمبر، دارد که روزی دلش گرفت (لابد از دست ماها) خواست در بیابان کمی راه برود. جایی رسید که تک و تنها بود پای درختی و جوی آبی بود نشست. یکی از دشمنان پیغمبر که بارها درصدد این بود که پیغمبر را بکشد، رسید. آمد جلو و گفت: یامحمّد حالا دیگر هیچکدام از مریدانت نیستند که من بترسم یا بتوانند مانع شوند. منم و تو، من شمشیر دارم و تو نداری. زورم هم بیشتر است تو نداری. هر آن میخواهم تو را بکشم.
کیست که تو را نگهدارد؟ البتّه فارسی نمیدانست ولی شاید این شعر را گفت که:
گر نگهدار من آن است که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
از این قبیل خیلی هست که پیغمبران گفتهاند و خبرش به ما رسیده است. مال دیگران خبرش نرسیده، والّا هست. البتّه این وضعیت برای همه هست. ولی تفاوت این است که اینها خود معتقد و مطمئن هستند به اینکه اگر خداوند مصلحت بداند اینها را نگهمیدارد. ولی دیگران نمیدانند. من خودم در یک موقعی شد که همینطور تنها بودم، من که گاهی شوخی میکنم و میگویم تلنگر بزنید میافتم با یکی از این... گفت: پوست از کلّهات میکنم. حالا یادم آمد ولی آنوقت بهش نگفتم که کلّۀ من هیچ مهم نیست، مال تو باشد، مغزش مهم است که همیشه هست. گفت پوست از کلّهات میکنم. چه بگویم؟ بگویم بله، ضعف نشان بدهم؟ یا قوّت نشان بدهم که غلط میکنی؟ نه، گفتم: خدایی بالای سر ما هست، اگر خدا قسمت کرده باشد، تو نکنی دیگری خواهد کرد. اگر هم قسمت نکرده باشد، هیچ کار نمیتوانی بکنی. بعد هم همینطورکه دیدید، الان هستم. معلوم میشود نتوانست پوست از کلّهام بکند. یک وقت البتّه دشمنیها به خاطر آن جنبۀ معنوی است که شخص دارد. آیهای در قرآن هست که خدا به پیغمبر میگوید اینها تو را تکذیب نمیکنند، با تو کار ندارند، اینها دشمن من هستند که به حساب آنها میرسم؟ آیه را برای اینکه غلط نخوانم نمیگویم. هر جا که دشمنی به آن حساب باشد خود صاحب حساب رسیدگی میکند. یک وقت حساب شخصی است، کسی طلبی دارد، میآید دعوا میکند. خدا میگوید شما را آفریدم، جنگل مولا یا باغ وحش مولا، خودتان هر کار میخواهید بکنید. البتّه «هر کار میخواهید بکنید» را به ما گفته معذلک برگی از درخت نمیافتد مگر خداوند بخواهد. حالا بههرجهت بدانید و نگران هیچ چیزی نباشید، نگران آینده نباشید، نگران خودمان باشیم. نه نگران خودمان یعنی خودخواهی، نه!
راجع به خشیت و خوف گفتم از هیچکس جز خداوند نترسید یعنی از کار خودتان در واقع. یک مثل عامیانهای است که میگویند: خدا اگر نجّار نیست ولی در و تخته را خوب به هم جور در میآورد. حالا هم همینطور است. بنیامیّه میخواستند تشیّع را ظاهراً از بین ببرند، سیاستِ مُدارای ائمه ما موجب شد که ماند، خیلی هم قوی ماند. بعداً هم همینطور دشمنیها بود. دیدید در یک روزگار اسم علی را نمیبردند، حتّی روی بچّههای خود اسم علی و حسن و حسین و فاطمه نمیگذاشتند. داستان آن سیّاح را گفتهام. ولی امروز نه، همینطور تصوّف، صوفی که ما میگوییم مغز تشیّع و شیعۀ واقعی است، به قول سیّدحیدرآملی شیعۀ واقعی صوفی است و صوفی واقعی شیعه است. غیر این نمیشود. امروز عملاً اینطور شده، حتّی در یک مدّت کوتاه عمر خودمان که خیلی عمرمان نسبت به تاریخ بشریت کوتاه است. تازه اسلام که ۱۴۰۰ سال است و آخرهای بشریت است، در این ۱۴۰۰ سال دقّت کنید، تشیّع و تصوّف خیلی زیر و بم داشته. یکی (مرحوم هادی حائری بود به نظرم) تعریف میکرد از حجتالاسلام شفتی که از مشهد بود. بههرجهت، خیلی دشمنیها کردند خیلیها هم شهید دادند، نگویید پس چرا شهید دادند، الان برای شما چه فرقی میکند که حضرت مجذوبعلیشاه خودشان رحلت کرده باشند یا ایشان را کشته باشند؟ چه فرقی میکند؟ این فرق را میکند که حالا که شهید شدهاند هر روز این را میزنند در سر اینها که حضرت را شهید کردند. ولی اگر خودشان رحلت میکردند، نه! اگر اینها شهید میشوند راه خودشان را میروند، سرورشان امام حسین است که این سخن بگذار تا وقت دگر.
دیروز خیلی کسل بودم ولی امروز الحمدلله بهترم.
🔹💠🔹💠🔹💠🔹
🔹 خبرگزاری #مهرتابنده
🔗
t.me/MehrTabandeh🔗
instagram.com/MehrTabandeh