دوست داشتن تو در من وجود داشته، از قبل. مثل آتش که قرار بوده از قبل گرم باشد. مثل برف که سرما سرشت آن بود. مثل پنج عصرهای زمستان که از قبل مقرر شده بود دلواپس باشند. مثل پیادهروهای چهارباغ که از قبل قرار بوده تو را تا ابد یاد من بیَندازند. مثل تمام جملههای قبل از اما، که از قبل قرار بوده هیچگاه جدی گرفته نشوند. مثل باران که از قبل قرار بوده خیس باشد. و مثل روز که از قبل مشخص بوده که همیشه باید روشن باشد. از قبل تو را دوست داشتهام. و فقط ناظری هستم که تو را باشکوه مشاهده کرد. همانطور که از قبل قرار بوده که باشی.
@manonasrin
@manonasrin