✅ دخمه :
دخمه که زرتشتیان به زبان خودشان آن را دادگاه می نامندو پارسیان هندوستان آن را
دخمو Dakhmo می خوانند و در کتاب های انگلیسی Tower of Silence یعنی برج سکوت نام گرفته و در روایات زرتشتیان به نام روش خورشید نگرشته معروف می باشد محوطه ای است مدور که در بالای کوه بلندی واقع شده و غالباً از آبادی های اطراف چندین فرسخ فاصله دارد.
دیوار اطراف دخمه را از سنگ و سیمان می سازند و يك درب كوچک آهنی برای ورود و خروج دارد.
محیط دخمه در حدود سد متر است. سطح داخلی آن از دیوار به طرف مرکز سراشیب می باشد و در وسط دخمه چاه عمیق و وسیعی حفر شده است.
در چهار گوشه ی خارجی آن نیز بیرون از دیوار دخمه چهار چاه عمیق تر حفر شده که به چاه وسط دخمه راه دارد.
عمق چاه ها تا حدود یک متر با شن و سنگ ریزه پر شده است.
چاه وسطی دخمه را زرتشتیان ایران سراده Saradeh یا استه دان Asta Dan می نامند. یعنی استخوان دان یا جای استخوان.
واژه ی اخیر را شعرای ایران به شکل ستودان در اشعار خود آورده اند از آن جمله فردوسی در شاهنامه می فرماید.
سر جادوان را بکندم ز تن،
ستودان ندیدند و گور و کفن.
در آن رزم ها یار من رخش بود.
همان تیغ تیزم جهان بخش بود.
واسدی طوسی در گرشاسب نامه گوید :
ستودانی از سنگ خارا برآر،
زبیرون بر او نام من کن نکار.
سطح داخلی دخمه از دیوار گرفته تا استه دان به سه قسمت دایره ای شکل تقسیم شده، قسمت اولی که از دیوار آغاز می شود و بزرگ تر از دو قسمت دیگر است، ویژه ی گذاشتن اجساد مردان است.
قسمت دوم برای زنان و قسمت سوم که وصل به استه دان است برای بچه ها است و هر يک از اين قسمت های سه گانه به قطعات کوچک تر تقسیم شده که هر قطعه ویژه ی گذاردن یک میت است.
شیارهای کوچکی بین این قطعات کنده شده تا آب باران و کثافات از این شیارها به داخل استهدان برود.
این بود شرح مختصری از دخمه.
ضمناً بی فایده نیست یادآور شویم که در عهد باستان در بین هندوها نیز دخمه گذاری مرسوم بوده است. زیرا در فقره ی ۲ از کرده ی هشتم کتاب آثار وأودا (Atharva Veda) از ارواح کسانی که دفن شده، یا دور انداخته شده، یا سوزانده شده، یا دخمه گذاری شده اند گفت و گو می نماید.
۲۱۸
@khashatra
دخمه که زرتشتیان به زبان خودشان آن را دادگاه می نامندو پارسیان هندوستان آن را
دخمو Dakhmo می خوانند و در کتاب های انگلیسی Tower of Silence یعنی برج سکوت نام گرفته و در روایات زرتشتیان به نام روش خورشید نگرشته معروف می باشد محوطه ای است مدور که در بالای کوه بلندی واقع شده و غالباً از آبادی های اطراف چندین فرسخ فاصله دارد.
دیوار اطراف دخمه را از سنگ و سیمان می سازند و يك درب كوچک آهنی برای ورود و خروج دارد.
محیط دخمه در حدود سد متر است. سطح داخلی آن از دیوار به طرف مرکز سراشیب می باشد و در وسط دخمه چاه عمیق و وسیعی حفر شده است.
در چهار گوشه ی خارجی آن نیز بیرون از دیوار دخمه چهار چاه عمیق تر حفر شده که به چاه وسط دخمه راه دارد.
عمق چاه ها تا حدود یک متر با شن و سنگ ریزه پر شده است.
چاه وسطی دخمه را زرتشتیان ایران سراده Saradeh یا استه دان Asta Dan می نامند. یعنی استخوان دان یا جای استخوان.
واژه ی اخیر را شعرای ایران به شکل ستودان در اشعار خود آورده اند از آن جمله فردوسی در شاهنامه می فرماید.
سر جادوان را بکندم ز تن،
ستودان ندیدند و گور و کفن.
در آن رزم ها یار من رخش بود.
همان تیغ تیزم جهان بخش بود.
واسدی طوسی در گرشاسب نامه گوید :
ستودانی از سنگ خارا برآر،
زبیرون بر او نام من کن نکار.
سطح داخلی دخمه از دیوار گرفته تا استه دان به سه قسمت دایره ای شکل تقسیم شده، قسمت اولی که از دیوار آغاز می شود و بزرگ تر از دو قسمت دیگر است، ویژه ی گذاشتن اجساد مردان است.
قسمت دوم برای زنان و قسمت سوم که وصل به استه دان است برای بچه ها است و هر يک از اين قسمت های سه گانه به قطعات کوچک تر تقسیم شده که هر قطعه ویژه ی گذاردن یک میت است.
شیارهای کوچکی بین این قطعات کنده شده تا آب باران و کثافات از این شیارها به داخل استهدان برود.
این بود شرح مختصری از دخمه.
ضمناً بی فایده نیست یادآور شویم که در عهد باستان در بین هندوها نیز دخمه گذاری مرسوم بوده است. زیرا در فقره ی ۲ از کرده ی هشتم کتاب آثار وأودا (Atharva Veda) از ارواح کسانی که دفن شده، یا دور انداخته شده، یا سوزانده شده، یا دخمه گذاری شده اند گفت و گو می نماید.
۲۱۸
@khashatra